سفرنامه ماوراء النهر(قسمت شانزدهم ،لنین آباد)
صبح روز دهم سفر با مینی بوس از پنج شنبه بازار عازم کاخ ارباب در حومه شهر خجند شدیم.
برعکس اسمش، این بنا دفتر اداری یکی از مزارع اشتراکی در دوران کمونیستی بوده که به آن کلخوز می گفتند.
در دوران شوروی مالکیت خصوصی برچیده شد ولی به کشاورزان اجازه داده می شد در این مزارع اشتراکی کار کنند و به اندازه ساعت کاری در سود کارشان سهیم باشند.
رییس یکی از این مزارع اشتراکی، به نام اوروخواجه بعد از بازدید از کاخ تزار در سن پترزبورگ تصمیم می گیرد که دفتر کارش در این مزرعه اشتراکی را هم شبیه به کاخ بسازد.
طبق روال کار در دوران شوروی، کشاورزان بیچاره را بدون دستمزد ( به نام کار داوطلبانه) در ساخت این کاخ سهیم می کنند.
این کاخ الان به صورت موزه در آمده و یک راهنما اتاق های مختلف آن را به ما نشان داد.
هنوز از دوران شوروی با افتخار یاد می کنند و بیشتر بخش های موزه به دستاوردهای سوسیالیسم اختصاص داشت.
شعرهای حافظ و سعدی روی دیوارهای کاخ زیبایی خاصی به بنا داده بود.
روی سنگ قبر بانی کاخ ، با دو خط فارسی و سیریلیک این شعر سعدی نوشته شده بود:
یاد داری که وقت زادن تو / همه خندان بودند و تو گریان
آن چنان زی که بعد مردن تو/ همه گریان شوند و تو خندان
این کاخ بعد از فروپاشی شوروی محل تشکیل شورایی برای اعلام استقلال تاجیکستان و تعیین پرچم ملی کشور و محل تشکیل شورای صلح بعد از جنگ های داخلی هم بوده است.
بعد از بازدید کاخ با مینی بوس به مرکز شهر برگشتیم و به دیدن یکی دیگر از یادگارهای دوران شوروی در ساحل سیردریا رفتیم.
در دوران کمونیستی نام خجند به لنین آباد تغییر داده شد و مجسمه او در میدان اصلی شهر قرار گرفت.
بعد از استقلال، از ترس اعتراض طرفداران لنین، شبانه این مجسمه را به یک پارک منتقل کردند و مجسمه اسماعیل سامانی را به جای آن ساختند.
در این پارک ، یادمانی هم برای کشته شدگان شوروی در حمله به افغانستان وجود دارد.
سرنوشت تاجیک هایی که در ارتش شوروی مجبور بودند با هم زبانان خودشان در افغانستان بجنگند، برای من غم انگیز بود.
بعد از سیرو سیاحت نیم روزه در تاجیکستان دوران شوروی و خداحافظی با سیحون باشکوه، به ترمینال خجند رفتیم.
با آن که خجند دومین شهر بزرگ تاجیکستان هست ولی برای رفتن به پایتخت ( دوشنبه) خط آهن یا جاده ای که مناسب برای اتوبوس باشد، وجود ندارد.
در ترمینال چند ماشین آفرود منتظر مسافران دوشنبه بودند و بعد از چانه زدن با یکی از آنها با مبلغ نفری ۱۵۰ سامانی به توافق رسیدم و بعد از ساعت ها پیچ و تاب در جاده های کوهستانی به مقصد رسیدیم.
دکتر سید میثم شفیعی مطهر
برای دیدن این سفرنامه و سفرهای قبلی به صورت تصویری می توانید اینستاگرم من را دنبال کنید.
https://www.instagram.com/shafiei_motahar