بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت دوم
مفهوم و معنای صبر
….. بنابراین، تعریف باید ازجامعیت خاص برخوردار باشد.
در تعریف این مهم، می دانیم که امرمادی نیست، یعنی یک مفهوم مرتبط با حالات روح و افکارانسان است. متعلق آن، احساس تکلیف رضای خداست؛ وسبب تعلق، عنوان فهم وعقل و دریافت شهود است.
اما چرا در تعریف صبر، به ثبات نفس، تعریف شده است؟!
آیا نفس قبل از لزوم صبر و درحین لزوم آن، هیچ تفاوت یا تغییر وبازنگری، درک نمی کند؟
بنابراین نمی توان به ثبات نفس درتعریف استفاده کنیم.
البته اینجا مراد از ثبات، عدم دستپاچگی شخص است؛ که بازهم چنگی به دل، نزند.
اما آن حالت سابقه ثبات، وجود دارد. یعنی درلحظه تفکر، برای نفس، سالهاعبادت است:
تفکر ساعه خیر من عباده سنه
یک آن یا یک ساعت فکر کردن، از یک سال عبادت بهتر است
میزان الحکمه، ج ۷، ص ۵۴۳ – این حدیث از امام صادق (ع) است و به نقل از بحار، ج ۷۱، ص ۳۲۷.
نفس به مرحله عالی پیش رفته ولیکن ان حالت سابقه ثبات دارد.
بنابراین می توان گفت در این حالت، تصور آن ممکن است.
رای حقیر در تعریف، این توجیهات ندارد.:
«صبر، یک شآن و مرتبت والاست؛ که بخلاف تصور وقفه و ایستایی، حرکت انسان به هدف الهی را، زیاد می کند.
یعنی رسیدن به کشف و شهود وکنه طریق وصال به هدف است.»
با این تعریف خیلی از محذورات رفتارهای بزرگان دین که در کانال صبربا معانی خاص، قابل توجیه نیستند، برای انسان، قابل ادراک، هستند.
بنابراین با ادراک کنه طریق وصال به هدف و کشف و شهود است؛ که مبنای صلح امام حسن( ع)، حرکت رو به رشد جامعه را در پی داشت و….
کاظم محمدی آرند
