اعتمادمردم؛بزرگ ترین غایب!!!
#شفیعی_مطهر
☘️????????????☘️????????????
نخست – یک حکیم ژاپنی میگوید : اگر مرا بین سه چیز :
۱-قوت و غذای مردم
۲-امنیّت مردم
۳-اعتماد مردم
مخیّر کنند که یکی را برگزینم و دو تا را رد کنم، با آن که غذا و امنیّت
مردم بسیار مهم و حیاتی است ، اما من بیتردید “اعتماد مردم”
را برمیگزینم .
زیرا با داشتن اعتماد مردم آن دو مورد و همۀ چیزهای دیگر به دست میآید.
☘️????????????☘️????????????
دوم – “توماس قدّیس خیلی چاق بود بهطوری که در کلاس دستههای نیمکت او را
بریدهبودند تا راحت بنشیند. او باهوش و مبتکر امّا زودباور بود و این زودباوری اسباب
این شده بود که او را دست بیندازند.
روزی استاد که یک کشیش بود، در کلاس گفت:
همین الآن بیرون خری در حال پرواز است.
توماس با عجله بیرون رفت تا ببیند. وقتی برگشت همه به او خندیدند.
توماس گفت:
این که خری پرواز کند برای من باورپذیرتر از این است که کشیشی دروغ بگوید.
و کلاس در سکوتی عمیق فرو رفت.
دروغگویی متولّیان رسمی دین، بزرگترین لطمات را به همان دین وارد میکند.
☘️????????????☘️????????????
سوم- بحران فعلی کشور با کشتهشدن دختری کُرد آغاز شد.این خبر اعتراضات و
ناآرامیهایی را برانگیخت و با کشتهشدن حدود صد نفر در زاهدان و تعدادی در حرم
شاهچراغ شیراز به اوج رسید.
در این جا دو پرسش مهم پیش روی ماست:
پرسش اول: راستی و درستی خبر اعلام شده توسّط مقامات رسمی دربارۀ
علّت مرگ #مهساامینی و کشته شدگان بعدی؟
و پرسش دوم و بزرگتر و مهمتر این که بر فرض صحّت خبر اعلام شده توسّط
مقامات رسمی،چرا بسیاری از مردم آن را باور نمیکنند؟!
☘️????????????☘️????????????
اعتماد مردم، کیمیای کمیابی است که قطرهقطره به دست میآید .
مبادا که با سهلانگاری سیلابوار آن را هدر دهیم !!
یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی کشور تضعیف هنجارهای اخلاقی
و اعتماد اجتماعی است. رواج و رسمیّتیافتن دروغ در مناسبات فردی
و اجتماعی، افزایش و گسترش سوگند در گفتمانها، سوءظن، فردگرایی،
تظاهر و ریا، رابطهگرایی، قانونگریزی، عوامزدگی و عوامفریبی، تملّق
و گزافهگویی نشانههایی از بحران اخلاقی و نبود اعتماد در جامعه است.
مهمترین دغدغۀ رفتارشناسان و آسیبشناسهای اجتماعی افزایش
شاخصهای آسیبهای اجتماعی در جامعه است ؛ تا آنجا که اختلالات
روانی و افسردگی در جامعه ما دومین رتبۀ بیماریها را از نظر تحمیل
هزینههای بهداشتی، روانی و اجتماعی و اقتصادی دارد.
همچنین پرخاشگری و خشونت رو به افزایش است تا آنجا که بیش
از ۶۰ درصد از جرایم به علّت خشونت روی میدهد.
در یک پژوهش میدانی بیش از ۷۵ درصد از مردم پول و پارتی را برای
احقاق حقِّ خودشان ضروری دانسته و تنها ۲۵ درصد از آنها به
اجرای مساوی قانون اعتقاد داشتند.
از این نظر میتوان چنین برداشت کرد که شاخصهایی چون امید به
آینده، قابل اعتمادبودن یا منصفبودن افراد و تکیه برانصاف اجتماعی
در وضع مطلوبی قرار ندارد.
همچنان که میدانیم ارتباطات عنصر حیاتی در جامعه و مایۀ دوام و
قوام آن است و در ارتباط ناب لزوم اعتماد متقابل ملاحظه شده و
اعتماد متقابل نیز به نوبۀ خود رابطه نزدیک با صمیمیّت دارد.
برای ایجاد اعتماد، شخص باید هم به دیگری اعتماد کند و هم خودش
دست کم در محدودۀ رابطۀ مورد نظر قابل اعتماد باشد.
در یک جامعه، اعتماد اجتماعی مثل شیرازهای است که آحاد آن را
به هم پیوند داده و از پراکندگی آنها جلوگیری میکند.
بیاعتمادی افراد به یکدیگر و بیاعتمادی به ساختار سیاسی
و اجرایی جامعه باعث بروز سوءاستفادههای مختلف، رشوه،
اختلاس و پدیدۀ زیرآبزنی میشود.
در بررسی انحرافات و مسائل اجتماعی ریشۀ بسیاری از آسیبها
را در بیاعتمادی افراد به یکدیگر میتوان جستوجو کرد.
وقتی در یک جامعه منابع به صورت ناعادلانه در بین گروههای مردم توزیع
شود و این نابرابری در طول زمان استمرار پیدا کند، شکاف بین دو طبقۀ
غنی و فقیر هر روز بیشتر میشود و طبیعی است که در این شرایط ،
قوانین و ساختار سیاسی جامعه زیر سوال رفته و نوعی بیاعتمادی
اجتماعی را در افراد تقویت میکند.
بی اعتمادی مردم به ساختارهای اجرایی منجر به تضعیف تعهّد اجتماعی
و کمرنگ شدن هویّت ملی شده و گذشته از آن بیاعتمادی به تدریج
به سطح روابط میان فردی کشیده میشود و حاصل آن انزوای
اجتماعی است.
بنابراین میتوان گفت وقتی سرمایههای اجتماعی فراموش میشود،
فقر و بیکاری، تورُّم و اعتیاد و خودکشی، طلاق و جرایم اخلاقی نیز
روندی رو به گسترش مییابد.(گروه جامعه سایت تبیان زنجان)
مردم چگونه میتوانند در اموری که در دست عدّهای به انحصار در آمده،
فعّالانه مشارکت نمایند؟ .فرآیند مشارکت از جنس اطّلاع رسانی نیست
که بتوان در مدّت کوتاهی و به وسیلۀ یک شیوهنامه مدوَّن آن را از
عرصۀ آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت همۀ آحاد مردم
در همۀ امور جامعۀ خود قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیدۀ
مترقّی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ
نپوشیده،ماندگار و جاودان نخواهد شد.همانگونه که ابلوایزمن میگوید :
«انقلابها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار
نخواهندشد».
مهم ترین عنصر محوری در مشارکتگریزی یا مشارکتپذیری در امور
حکومت، اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور
و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار
یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظامهای مردمسالار است.
در فرهنگ رایج ما شهریار، قیّم جامعه محسوب شده و هم اوست که
میتواند در تمام حوزههای زندگی مردم دخل و تصرّف نموده و
صاحبنظر باشد و این که او از نظر ایده و تفکُّر تودۀ مردم استفاده
نماید و اجازۀ مشارکت به آنها بدهد، حالت مضحکی به خود میگیرد
و این امر ناشی از سلطۀ تاریخی حکومتهای خودکامه و شاهنشاهی
در طول تاریخ است و حال که مردم در طول چهار دهه جسته و گریخته
توانستهاند مردمسالاری را تجربه کنند، حافظۀ تاریخی آن ها اجازه
اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتّی این عدم اعتماد
در بسیاری از دولتمردان ما هم تسرّی پیدا کرده و موجب شده است
تا به واسطۀ همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز
درونی نشده و هنوز در سطح جامعۀ ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند
وجود داشته باشد. وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و ….
در جامعۀ ما برخلاف جوامعی مثل سوئد و …. دیده می شود،
بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک
اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این
قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آنها باشد.
همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام برخی ازقدرتمندان
در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما
به راحتی میسّر نیست، حاکی از عدم اعتماد مسئولان نسبت به
توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامّۀ مردم است.
در حالی که با توجّه به مطالب مذکور نمیتوان گفت که این مفهوم
عاریتی از فرهنگ غرب و یا شرق است، بلکه در بطن اسلام و
فرهنگ اسلامی ماست و به صورت قانون اساسی در آمده است.
پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به
کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی
و توجّه به قانون اساسی ،در نهادینهکردن مشارکت مردم و تعمیق
احساس اعتماد متقابل بین مردم و دولتمردان در تمام عرصههای
زندگی به سوی آیندهای روشن گام برداریم و با واردشدن در خم
کوچه اول(اعتمادسازی و تحکیم مشارکت همگانی) به یادداشته باشیم که:
حکومت،زورقی لرزان است در اقیانوس بیکران مردم.این اقیانوس میتواند
با دستهای مهربان خود زورق حاکمیّت را به ساحل نجات برساند؛و نیز
میتواند با امواج خشمگین خود آن را به ژرفای اقیانوس فروبرد!
دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین گویه های مطهر
https://t.me/nedayemotahar