جرعههایی از زلال حکمت
(با عرض تسلیت اربعین حسینی گزیدهای از سخنان ایشان تقدیم میشود.)
امام حسین (ع):
“همانا مردم بندگان دنیا هستند و دین تنها بر سر زبانشان جاری است . تا زمانی از دین سخن میگویند که به منافع فزونتر مادی و عیش و نوش بیشتری برسند. ولی همین که در راه اجرای مسئولیتهای دینی و انسانی خود با سختیها و مشکلات و از خودگذشتگی روبهرو شوند و در بوتۀ آزمایش قرار گیرند، دینداران بسی اندک خواهند بود. (تحفالعقول)
**************
امام حسین (ع):
“ای مردم !این که شما دارید زندگی نیست! بردگی است و فساد ! همه این نکبتها را دست ظلم بر شما تحمیل کرده است. من میروم تا آن دست را قطع کنم ! من میروم تا ظلم را نابود سازم ! این است راه من و این است هدف من. آنان که با مناند بیایند و کسانی که سودای دیگری دارند ، روی به زندگی باز گردند !
****************
سخنرانی امام حسین (ع) در هنگام خروج از مکه :
“سپاس و ستایش ویژه پروردگار است. نیست قدرتی برتر از قدرت او و جز خواست خدا نیست. و درود خداوند بر پیامبر .
مرگ چون گردنبندی بر گردن فرزند آدم است. همچون گردنبند زنان جوان . چقدر به دیدار گذشتگان خود مشتاقم. همچون اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف. برای من کُشتنگاهی در نظر گرفتهاند و من آن را ملاقات خواهم کرد. گویا میبینم که گرگان گرسنه بند بند مرا پاره میکنند و شکمهای خالی و انبانهای تهی خویش را از من انباشته میسازند. از روزی که بر آن قلم رانده شده گریزی نیست.(لحظۀ مرگ سرانجام فرا میرسد) اما ما اهلبیت بر خواست خدا رضا داده و بر بلای او شکیباییم و خداوند به ما پاداش صابران و پایداران را خواهد داد.
پاره بدن رسول الله از او جدا نخواهد شد و سرانجام به او خواهد پیوست و دیدگان رسول خدا بر او روشن خواهد شد.
اینک کسی که در راه ما جان خود را فدا کند و در راه “ملاقات خدا” (لقاءالله) جان خود را فدا میکند باید با ما حرکت کند.(تنها راه در آن شرایط تاریخی راه خدا بوده و ضرورتاً هر راه دیگری جز راه حسین(ع) به غیر خدا منجر می شود ) و من اگر خواست او باشد بامدادان حرکت خواهم کرد.”
********************
امام حسین (ع) به هنگام ترک برادرش محمد حنفیه نامهای به عنوان وصیت نوشت و نزد او گذاشت.
امام (ع) در این نامه به علل قیام خود اشاره می کند.ایشان پس از گواهی به وحدانیت پروردگار و نبوّت حضرت محمّد (ص) وحقّانیّت قیامت مینویسد:
“…من به خاطر آسایش تفریح و کسب زندگی و جاه یا برانگیختن آتش فتنه و فساد از مدینه بیرون نمیروم . بلکه در طلب اصلاح امّت جدّ خویش به این کار دست میزنم. من به شیوۀ جدّم و پدرم علی (ع) فرزند ابیطالب خلق را به نیکوکاری دعوت خواهم کرد و از بدیها بازخواهم داشت . آن کس که میپذیرد مرا به قبول حق پس خدای به حق سزاوارتر است و کسی که رد میکند مرا بر آن پایداری میکنم تا خداوند بین من و آن قوم داوری کند که او بهترین حکم کنندگان است .
و این سفارش من است به تو ای برادر! و توفیق من جز به او وابسته نیست . و من به سوی او باز می گردم.”
*******************
“فرزدق” شاعر یکی از کسانی بود که امام را از رفتن به کوفه و قیام باز میداشت. امام حسین (ع) در پاسخ به توصیههای دلسوزانۀ فرزدق این اشعار را سرود و برایش خواند :
“اگر مردمی دنیا را با ارزش بدانند
پس بهشت که برتر و شریفتر است
اگر بدنهای ما برای مرگ ساخته شدهاست
پس کشتهشدن مرد با شمشیر در راه خدا که بهتر است
اگر روزی مردم به اندازۀ معیّن تقسیم شده
پس بهتر این است که انسان حرص و طمع نورزد
اگر اموال گرد آورده را باید در دنیا گذاشت
پس چرا انسان بدان بخل ورزد؟