خود را دریاب
بسم الله الرحمن الرحیم
خود را دریاب
وقتی سوال از علت فقر و درماندگی و یا کفر و الحاد و…. شد؛ که با انتخاب خود، زمام امور، به دست فردی بعنوان وکیل، نماینده و یا رئیس و پیشگام شیطانی و هوای نفس و.. سپرده اند، گفتم: جواب همان فرد منتخب، مهم است.
رفتند و از او سوال شد، جواب داد: از حکما و دانشمندان، سوال کنید.
آمدند و دوباره سوال خود طرح کردند.
گفتم: خوب راهنمایی بود، اما چه فایده در بیان جواب، که خودکرده را تدبیر نیست. اینک صلاح خود، دنبال کنید و به انتخاب عقل باز آیید؛ که ماسبق به انتخاب خود، گذشت.
اما باورنشد. پس راه همچنان به مسیرقبل، قرار داشت.
البته موضوع،منحصر به جمع نیست. یعنی مسیر حرکت فرد، نیز اینگونه هست. در طریق خطا، سعی به رفع گرفتاری، ممکن نیست؛ باید جایی آبتدا به گام نهادن، آغازکند؛ که با زعامت عقل، باشد.بنابراین، صلاح و سداد به موضع و خط درایت فکر، بایدسپرد.
اینچنین است، لطائف بیان به اعجاز قلم در افاق افکار، برای دلهای مستعد، که مهم و اولویت در آن است.
هیچ تدبیر و منزلتی برای تربیت نااهل، بکار نیاید.
یعنی مستعد تربیت، شرایط لازم برای رشد و پرورش دارد.
اما مستعد هر فن، به راحتی تشخیص داده نشود. خصوص در طریق کمال و انسانیت، که بسیار عوامل وگزینه های ملحق در طی مسیر، وجود دارد.
کماکان به راه خودباشید، یعنی آن زمان که هیج تغییر در فکر، ایجادنشود، راه بدون تغییر خواهدبود. حتی اگر طریق صحیح باشد، رشد درمسیر، بدون تغییر عقل، یک حرکت درجای خودهست. چون حرکت است، تکرار ماسبق به نقطه اخر استانه رشد در آن موقف است.
اما در خلاف طریق صحیح، رو به رشد در جهت سقوط، قطعی است.
به همین دلیل است؛ که می توان گفت: چون دو روز انسان یکسان باشد، مغبون است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَنِ اِعْتَدَلَ یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ کَانَتِ اَلدُّنْیَا هَمَّهُ اِشْتَدَّتْ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِرَاقِهَا وَ مَنْ کَانَ غَدُهُ شَرَّ یَوْمَیْهِ فَمَحْرُومٌ وَ مَنْ لَمْ یُبَالِ بِمَا زُوِیَ مِنْ آخِرَتِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ دُنْیَاهُ فَهُوَ هَالِکٌ وَ مَنْ لَمْ یَتَعَاهَدِ اَلنَّقْصَ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَیْهِ اَلْهَوَى وَ مَنْ کَانَ فِی نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ إِنَّ اَلدُّنْیَا خَضِرَهٌ حُلْوَهٌ وَ لَهَا أَهْلٌ وَ إِنَّ اَلْآخِرَهَ لَهَا أَهْلٌ ظَلَفَتْ أَنْفُسُهُمْ عَنْ مُفَاخَرَهِ أَهْلِ اَلدُّنْیَا لاَ یُنَافِسُونَ فِی اَلدُّنْیَا…
امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود:هر که دو روزش یکسان باشد مغبون گشته،و هر که قصدش از تلاش؛دنیا باشد هنگام جدا شدن از آن حسرتش شدید شود،و هر که فردایش زیانبارتر از امروزش باشد بى بهره مانده است،و کسى که باک ندارد که براى آخرتش چه اندوخته است،اگر دنیایش برایش سالم باشد به نابودى رسیده،و شخصى که به کاستى نفسش اهمیت ندهد هواى نفس بر او چیره گردد،و هر کس در سراشیبى سقوط نفس خویش واقع شود مرگ برایش بهتر است،دنیا سبز و شیرین است و براى او علاقمندانى است. براى آخرت نیز دوستدارانى است که خود را از فخر فروشى علاقمندان دنیا جدا ساخته اند،در دنیا با دیگران رقابت نمى کنند…
مشکات الانوار فی غرر الاخبار ج ۱ص ۲۲۳
با این توضیحات، برای دریافت خود، سعی زیاد، لازم است.
تصور نکنیم که خود یعنی نفس وجود ما که در دستان ما هست. گاهی، خودیعنی، نفس وجود ما، که فاصله زیاد، با ما دارد.ما با خود، عداوت داشته باشیم، فاصله زمین تا اسمان، بیشتر است.
بنابراین: دشمن، انسان، نفس اوست.
پیامبر اکرم (ص):
«اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ بدترین دشمنان تو همان نفس اماره تو است که از همه به تو نزدیکتر و در میان دو پهلویت قرار گرفته است»
بحارالانوار ، ج ۷۰ ، ص ۶۴
برای نجات خود، لازم است به خود آییم و خود را، دریابیم.
کاظم محمدی