دسته‌بندی نشده

‍ سفرنامه ماوراء النهر(قسمت دوازدهم، به گور امیر! )

بعد از صبحانه با اتوبوس به طرف گور امیر راه افتادیم.
گور امیر اصطلاحی برای آرامگاه تیمور لنگ است.
دولت ازبکستان سعی می کند تیمور را به عنوان پدر ملت ازبک معرفی کند که البته تعبیر دقیقی نیست و زبان و هویتی به نام ازبک در زمان او وجود نداشته است.
اغلب مردم ازبکستان او را به عنوان قهرمان ملی و پاسدار دین اسلام می شناسند.
گورامیر در ابتدای قرن پانزدهم میلادی و در اصل به عنوان مقبره سلطان محمد نوه مورد علاقه تیمور ساخته شده است که در زمان حیات تیمور ودر جوانی از دنیا رفت.
تیمور متولد “شهر سبز” ( کِش) در جنوب سمرقند بود و مقبره ای برای خودش در آن شهر ساخته بود ولی بعد از مرگش انتقال جسد به آن شهر ممکن نشد و در این آرامگاه در کنار نوه محبوبش به خاک سپرده شد.
این مقبره هم مثل بسیاری از آثار تاریخی ماوراء النهر اثر یک هنرمند اصفهانی است.
در کنار مقبره ، مدرسه و خانقاه هم ساخته شده بوده که از آن ها تقریبا چیزی باقی نمانده است.
پادشاهان بعدی تیموری مثل شاهرخ و الغ بیگ و همچنین معلم تیمور به نام سید برکه نیز در همین مقبره دفن شده اند.
قبر تیمور با یک سنگ یشم تیره مشخص شده است.
مثل اکثر مقابر دوران اسلامی، سنگ قبر اصلی در دخمه ای در زیر زمین این ساختمان قرار دارد که قابل بازدید نیست.
نقل می کنند که تیمور دوبار نبش قبر شده که دفعه نخست آن در دوره فتح سمرقند به دست نادرشاه افشار بوده است. نادر به توصیه بزرگان و از ترس گرفتار شدن به نفرین از درآوردن تابوت منصرف شد.
نبش قبر دوم توسط باستان شناسان دوره استالین بود. دو روز بعد از انتقال جسد تیمور به روسیه، آلمان نازی به شوروی حمله کرد و مردم آن را نتیجه نفرین تیمور دانستند.
تیمور را مجددا با انجام مراسم مذهبی در این مقبره دفن کردند. مدتی پس از آن آلمان شکست خورد و عقب نشینی کرد و این ماجرا افسانه نفرین تیمور را تقویت کرد.
در کنار گور امیر، ساختمان دیگری به نام ” آک سارای” به معنی سرای سفید ساخته شده است. از سادگی ظاهر خارجی آن مشخص است که به دوره کاهش قدرت جانشینان تیمور مربوط است و محل دفن عبد الطیف پسر الغ بیگ است که با توطئه ای، پدر خود را سرنگون کرد.
بعد از دیدن گور امیر، به مهمان خانه برگشتیم.
از سمرقند تا مرز تاجیکستان، کمتر از یک ساعت راه است.
با نصرالله صاحب مهمان خانه بر سر مبلغی توافق کرده بودم که با ماشینش ما را تا مرز تاجیکستان برساند و در مسیر از دو دیدنی دیگر سمرقند هم بازدید کنیم.
اولین توقف در کارگاه سنتی ساخت کاغذ بود.
مردم سمرقند رمز و راز ساخت کاغذ را در قرن هشتم میلادی از چینی ها آموختند و تا زمان ورود کاغذ های صنعتی از روسیه تولید سنتی آن را ادامه دادند.
چند سال قبل یک کارآفرین با سلیقه، یک کارگاه ساخت کاغذ را دوباره احیا کرد.
در این کارگاه از پوست درخت توت و به صورت دستی و به کمک دستگاه هایی که فقط با نیروی آب کار می کند، کاغذ ساخته می شود و با آن صنایع دستی مختلف تولید می شد.
توقف کوتاهی هم در کنار مجموعه گردشگری جاده ابریشم داشتیم. در این مجموعه مراکز تفریحی و هتل های گران قیمتی به سبک معماری سنتی سمرقند برای جذب گردشگر ساخته شده است.
در قسمت بعد سفرنامه را از تاجیکستان ادامه می دهم.

دکتر سید میثم شفیعی مطهر

سفرنامه را به صورت تصویری هم می توانید در هایلایت ازبکستان در اینستاگرام من دنبال کنید.
https://instagram.com/shafiei_motahar

سایت خبری دنانیوز را دنبال کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا