سفرنامه ماوراء النهر( قسمت ششم، بخارای شریف) :
صبح روز چهارم سفر با قطار از خوارزم به سمت بخارا حرکت کردیم.
در ازبکستان انواع قطارهای تندرو و لوکس ( به نام افراسیاب) تا قطارهای کند رو و قدیمی وجود دارد. واگن قطار ما یک سالن یک پارچه با تخت های دو طبقه بود و کوپه اختصاصی نداشت. به روسی به آن platzkart می گویند.
بیشتر طول مسیر قطار از بیابان قزل قوم می گذشت و هوا خیلی گرم بود. این مسیر زمانی محل عبور کاروان های جاده ابریشم بوده است.
بعد از هفت ساعت به بخارا رسیدیم.
شهر بخارا هم مثل خیوه، یک هسته تاریخی دارد که پر از ساختمان های زیبای قدیمی است و به محله لب حوض معروف است.
یک حوض بزرگ برای ذخیره آب ساخته شده و در اطراف آن خانقاه و مدرسه نادر دیوان بیگی و مدرسه کوکالداش قرار دارد.
نمای زیبای سیمرغ افسانه ای بر سر در مدرسه نادر دیوان بیگی ابهت خاصی به آن داده است.
بعد از عبور از بازارچه ، به مدرسه الغ بیگ، نوه تیمور و پادشاه دانشمند و هنرپرور قرن پانزدهم میلادی رسیدیم که درست در روبروی آن مدرسه عبدالعزیز توسط یکی از خانات بخارا ساخته شده است.
با کمی قدم زدن به مسجد کلان با مناره با شکوهش رسیدیم که با نورپردازی زیباییش دو چندان شده بود.
ساعت بازدید مسجد برای گردشگران تمام شده بود ولی نگهبان به خاطر نماز در را مخصوص ما باز کرد.
علاوه بر زیبایی مسحور کننده معماری، دیدن کتاب های عطار نیشابوری و محمد غزالی به خط فارسی در کنار قرآن کریم در قفسه های مسجد برایم جالب بود.
صدای آوازبه زبان فارسی در کنار مسجد توجه من را به خود جلب کرد و متوجه شدم که یک جشنواره موسیقی درست در کنار مسجد برقرار است.
در بافت تاریخی شب ها اجازه عبور ماشین داده نمی شود و فقط با سه چرخه می توان تردد کرد.
سفرنامه را به صورت تصویری هم می توانید در هایلایت ازبکستان در اینستاگرام من دنبال کنید.
https://instagram.com/shafiei_motahar