شهادت حضرت امام رضا (علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام را به محضر امام عصر، حضرت حجت بن الحسن العسکری عج و عموم شیعیان، تسلیت عرض می کنم.
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
در مسیر زندگی امام رئوف، دائرالمعارف آداب عرفان و وارستگی و عینیت با توحید وحق، می نگریم؛ که اساس تعالی انسان هاست.
با تامل و دقت در تعالیم دین برای بشریت ؛ عزت و تکریم نوع انسان در دنیا به اموال وزخارف آن و در اخرت،سنجش ومیزان به اعمال است. این نکته بسیار مهم است و در مناسبت ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام، در این متن از افق نوع رفتار او نسبت به آن می پردازیم.
برای امر دنیا، انان که در طلب دنیا هستند، به هر نوع از امور مرتبط با دنیا، وجد ورضایت وانبساط دل و ذوق و سرخوشی خاص دارند. امادنیا از افق معرفت دین، در راستای آخرت لحاظ می شود.
بنابراین در شرایط اقبال و روی آوری دنیا، بسوی انسان پایبند به دین خدا، خفت و خواری دنیا، آشکار است.
یعنی عدم فریفتگی و خودباختگی انسان پرهیزکار در این موقعیت، همت والای اوست که تنها به خدا توجه کند.
این واقعیت را در نوع رفتار امام رضاعلیه (السلام) بنگرید؛ که مامون، پادشاه وقت، به امام رضاعلیه السلام، پیشنهاد پادشاهی داشت و آن امام مبین، نپذیرفتندو اصرار والحاح وتاکید وسعی به قبول واجابت خواسته خود، موثر واقع نشد.بگونه ای این رفتار، یعنی عدم پذیرش و قبول در خواست مامون، باعث اعجاب وشگفتی است؛ که در مطلب ذیل به نقل از تاریخ آن دوران، فضل بن سهل وزیر مأمون می گوید:
«من هیچ وقت خلافت را تا این حد، خوار ندیدم که خلیفه اصرار کند و حاکمیت را به امام (ع) واگذار کند، اما آن حضرت نپذیرد؛ در نهایت مأمون به امام (ع) گفت که اگر شما خلافت را نمی پذیرید باید حتماً ولایتعهدی را قبول کنید (الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص ۳۶۰)»
بحث پذیرش ولایتعهدی، با شرایط خاص، نشان می دهد؛ که اساس ومبنای نگرش امام معصوم علیه السلام، با بحث دنیا گرایی، تفاوت وتباین خاص، دارد.
این بحث ولایتعهدی، یک سیاست به تمام معنی هدفمند ازجانب مامون بود. درباره موضوع پیشنهاد خلافت، مامون بعنوان صاحب ومالک این حق و منصب نبود. اگر از طرف خدای تبارک و تعالی بود، حق تفویض ان نداشت و اگر از طرف خدا نیست که نمی تواند درباره ان تصمیم اتخاذ کند. این عبارت هم مضمون بیان حق است که به مامون رسانده شد. ولیکن مامون در کانون حکم وحکومت برای حفظ ومراقبت از این فرمانروایی به هر حیله ای متوسل است وخوب می داند که طعمه و جیفه حکومت او، مورد هجوم جمعی از گروههای مختلف حق و ناحق است وعباسبان وعلویان وایرانیان وتمرد مردم بحسب اثار به دار زدن برادر خود و….هرکدام تبعات خود دارد.
در این شرایط، مامون یک تدبیر شیطانی شگفت بکار می گیرد که حکومت و خلافت، به امام پیشنهادکند.
با این پیشنهاد، تمام سیاست های شیطانی او به هدف می رسند.
مردم مطیع می شوند وعلویان، سکوت می کنندو ایرانیان، تعظیم کنند.
اگر امام معصوم علیه السلام، خلافت از جانب مامون، قبول کند، مامون بدون حاجت به هر بیان و دلیل وزحمت توجیه، عقول مردم به تسخیر خود کشانده است؛ که مردم بدانند، این شخص با تشنگان طماع حکومت چه فرقی دارد؟
همه مخالفت او در هنگامه ای از دوران عطش وصال به حکومت بود. بنابراین شما هم ارام باشیدکه رسم دیرینه ادمیزاد است واینگونه باعث تحکیم بنیان حکومت خودبود.
دلیل این مدعا، واضح است که مامون ، ازسر برادر خود یعنی امین، سکوی وصال به اشراف واستیلای بر مردم استفاده کرد. بنابراین برای فریب و خدعه مردم، از موقعیت امام معصوم علیه السلام قصد عبور داشت؛ که صد فغان و اه از این نادانی وجهل وشیطنت ومکر اهل عناد و کفر و نفاق که به مقصد نرسند.
این واقعیت زلال جریان امر حق در دنیاست که خداوند خیرالماکرین است ومکر شیطان به جایی نرسد.
براساس معرفت و شهود فطری امام علیه السلام از نیت مامون، مخالفت خود با این پیشنهاد اعلان کردومردم از مخالفت آن حضرت، آگاه شدند.
وشواهد بسیار دال به مخالفت امام رضا علیه السلام از سفر به خراسان ودربار مامون است و پیوسته مخالفت از سفر به خراسان و دربار مامون، برای مردم تبیین داشتند و با این مشی ورفتار، حجّت بر مردم تمام کرد، تا اینکه فریب خدعه وترفند مأمون باعث ضلالت مردم،نشود. مردم هم به علم و اگاهی، بدانند که مطیع خدعه مأمون نیست؛ و برای صلاح ومصلحت اسلام و مسلمین به سفر اجبار،اقدام کند. چند دفعه از پذیرفتن دعوت مأمون امتناع کرد و چندین وعده، وداع با خانواده و بستگان و امربه آنان برای گریه واندوه هنگام عزیمت ازشهر مدینه بسوی دربار مامون، نشان از ناخشنودی حضرت از سفر به خراسان و در راستای تنبه مردم که بدانند، مامون حیلت و نیرنگ دارد.
بنا به انچه گفته شد؛ به این موضوع مهم، دست یابیم؛ که رفتار انسان مستغرق در طریق معرفت حق، مبتنی بر زلال وحی و زندگی هدفمند است.
این رویه انسان مدار والهی، بازتاب نور فطرت انسان هاست؛ که تا ساحت حق، رهنمون کند.
نوع گرایش انسان متمایل به دنیا، بر محور گزینش فرصت ها، در مسیر دنیاست.
همه انسان های ظالم، اعم از خلفا، امرا و دنیا گرایان، بگونه ای خاص، شیفته و دل در گرو مظاهر دنیا، دارند؛ که در تحصیل آن، ازجان و هستی خود، دریغ نکنند. اما تاریخ بشریت، در نقطه عطف روزگار حیات امام رئوف، یک تابلو معرفت عملی، از بازتاب نوع رفتار ساحت عصمت، به بشریت، نشان داد؛ که برای آخرت و رضای حق، هیچ امری از امور دنیا، سبب وقفه درطریق حق نیست.
واین روند تاریخ ساز حرکت امام معصوم علیه السلام یک شاهراه معرفتی خاص از جنس نور که تمام ابنائ بشر را به ژرفای ایمان و اعتقاد، رهنمون کند.
با این حرکت و موضع امام معصوم علیه السلام، همه تیرهای شیطان مجسم به سنگ خورد وچاره ای جز شهادت او نداشت که با ترفند وحیله او را با انگور مسموم به شهادت رساند.