#طنزسیاهنمایی. ۶۱۴
آن فاجعۀ بزرگ چیست؟!
گفت: یک سوال مرا خیلی میرنجاند و آن اینکه ۴۴ سال است که همۀ تریبونهای
مساجد ،مدارس،دانشگاهها،رسانههای نوشتاری و شنیداری و دیداری دست دولت
است.چرا دولت برای تحکیم مسئلۀ حجاب،به جای دستگاههای فرهنگی،به نیروی
انتظامی متوسّل شده است؟آیا مسئلۀ حجاب،یک نظریۀ دینی و فرهنگی نیست؟
آیا یک نظریّۀ دینی با علم و عقل و استدلال منطقی تبدیل به ایمان و باور میشود؟
یا به وسیلۀ نیروی انتظامی؟
گفتم: حق با توست.جالبتر این که بیشتر متولّیان امر شخصیّتهای روحانی و
فرهنگی هستند و این گونه مسائل را بهتر از من و تو میدانند و میفهمند.
گفت: بله! آنان که این گونه تصمیمات را میگیرند،فعلاً «سیاستمدار»!! شدهاند!
گفتم: سیاستمدار چه فرقی با سایر مدیران فرهنگی و روحانی دارد؟
گفت:می گویند کشیشى یک پسر نوجوان داشت و نگران شغل آیندهاش بود.
یک روز که پسر به مدرسه رفته بود، پدرش تصمیم گرفت آزمایشى براى او ترتیب
دهد. به اتاق پسرش رفت و سه چیز را روى میز او قرار داد:
یک کتاب مقدّس، یک سکّۀ طلا، و یک بطرى مشروب.
کشیش پیش خود گفت :
«اگر پسرم کتاب مقدس را بردارد، مثل خودم کشیش میشود که این خیلى عالیاست.
اگر سکّه را بردارد یعنى دنبال کسب و کار میرود که آن هم بد نیست.
امّا اگر بطرى مشروب را بردارد، آدم دائمالخمر و به درد نخوری میشود که جاى
شرمسارى دارد.»
وقتی پسر از مدرسه بازگشت، یک راست راهى اتاقش شد، چشمش به اشیای
روى میز افتاد. با کنجکاوى به میز نزدیک شد و آنها را از نظر گذراند.
اول کتاب مقدّس را برداشت و زیر بغل زد. سّکّۀ طلا را توى جیبش انداخت
و در بطرى مشروب را باز کرد و یک جرعۀ بزرگ از آن خورد.
کشیش که از پشت در ناظر این ماجرا بود، زیر لب گفت:
«خداى من! چه فاجعۀ بزرگی، پسرم سیاستمدار خواهد شد…!»
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
شفیعیمطهر
دانلود رایگان کتابها و دیگر آثار این قلم در کانال گزینگویههای مطهر
https://t.me/nedayemotahar