#طنزسیاهنمایی ۶۷۷
ملاقه قدرت و قدرت ملاقه!!
گفت: در وجود بسیاری از ما خوی دیکتاتوری بالقوّه وجود دارد.هرگاه زمینۀ بروز بیابد،
چها که نمیکند!
گفتم:با چه تجربهای چنین محکم اظهارنظر میکنی؟
گفت:روزی به اتّفاق یکی از دوستان رفتهبودیم مغازه آشفروشی معروف نزدیک
میدان انقلاب تهران تا برای خانه قدری آش بخرم. مغازه خیلی شلوغ بود و مشتریها
صف کشیدهبودند.
من و دوستم طبق معمول رفتیم و آخر صف ایستادیم. ۲۰ دقیقهای گذشت تا نوبت ما شد.
کارگری که مسئول ظرفکردن آش برای مشتریها بود، مشغول کارهای جنبی و
فرعی و شخصی خود بود.
لذا به او تذکُّر دادم که من و دیگر مشتریها معطّل شما هستیم. کار ما را راه بینداز ،
بعد به کارهای خودت بپرداز.
او از اعتراض منطقی من ناراحت شد و روی دندۀ لج افتاد و با بیاعتنایی کامل همچنان
به کارهای جنبی پرداخت.اصرار تند من و دوستم با صدای بلند بر لجاجت او افزود.
در لحظهای احساس کردم که او با زبان بیزبانی از من میخواهد که با پذیرش حقارت
و توبه از صراحت، از او عذرخواهی کنم تا کار ما را راه بیندازد!!
به دوستم گفتم:
ببین این کارگر از بین همۀ ابزارهای قدرت فقط یک «ملاقه»!! دارد.او از همین ابزار نیز
دارد زورگویی میکند. گویی دیکتاتوری و خودکامگی یک خوی و خصلت نهادینه شده
در ذات ماست! برای اِعمال خودکامگی لزوماً نیاز به تاج و تخت و خدَم و حَشَم نیست.
حتّی با یک ملاقه هم میتوان اِعمال قدرت کرد.
ما نه تنها با دیکتاتور،که با خوی دیکتاتوری باید مبارزه کنیم. این دیکتاتور ممکن است
حتّی من یا شما باشیم!!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
شفیعی مطهر
دانلود رایگان کتابها و دیگر آثار این قلم در کانال گزینگویههای مطهر
https://t.me/nedayemotahar