#طنزسیاهنمایی۶۹۵

من که گفتم چاره‌ای نداشتم!

گفت: چگونه ممکن است مسئولان نفهمیده‌اند که چطور چندین هزار میلیارد

تومان در یک قلم واردات چای اختلاس شده است؟!

گفتم: خب،مسئولان علم غیب که ندارند.

گفت: چطور آنان می‌دانند که چه فردی از کدام نانوایی نان خریده است؟!

گفتم: چه کسی چنین جمله‌ای فرموده‌است؟

گفت: یکی از وزرای محترم!

گفتم: شاید در یک سخنرانی احساسی برای جاانداختن بحث خود

چاره‌ای دیگر نداشته است.

گفت:یک نفر جهانگرد خاطرات سفرهای خود را تعریف می‌کرد. گفت:

روزی در اقیانوسی قایق من غرق شد. برای نجات خود تقلّا می‌کردم.

ناگهان کوسه‌ای را دیدم که به شدّت در حال حمله به من است.

چون چاره‌ای نداشتم ناگزیر به سوی درختی رفتم که نزدیکم بود و به

سرعت از درخت بالا رفتم و بدین‌گونه نجات یافتم!

شنوندگان گفتند: وسط اقیانوس که درخت وجود ندارد!

جهانگرد فکری کرد و گفت: من که گفتم چاره‌ای نداشتم!

گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!

شفیعی مطهر

دانلود رایگان کتاب‌ها و دیگر آثار این قلم در کانال گزین‌گویه‌های مطهر

https://t.me/nedayemotahar