معنی ومفهوم صبر۱۴
بسم الله الرحمن الرحیم
معنی ومفهوم صبر(۱۴)
قسمت چهاردهم
…. توضیح مطلب ملازمت صبر، باجوهروجود انسان، امر عقلائی است. درسایرموجودات، این امر، جریان دارد. در تمام مخلوقات خدای متعال، وجود دارد. شاید بتوان گفت: امرخدای متعال:
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۸۲﴾چون به چیزى اراده فرماید کارش این بس که مى گوید باش پس [بى درنگ] موجود مى شود (یس/۸۲)
در عالم ماده نیز، تابع صبروگذر زمان است. اما، مواردی، وجود دارد، که تصورخلاف آن، بحسب سرعت و شتاب و در بیان عرف، به ذهن آید. مانندداستان حضرت ابراهیم(ع) هنگام عبور از ساحل دریا، لاشه حیوانی، نگریست؛ که نیمی از آن داخل آب و در خشکی هم مقداری از آن، قرار داشت. جانوران دریا و خشکی از دو طرف، آن را ، می خوردند. حضرت ابراهیم(ع) به بعث و حشر و قیامت و کیفیت حیات مجدد مردگان بعد از مرگ، تامل داشت. این منظره، اعجاب او برانگیخت. مشابهت بحث جسدانسان و معاد و رستاخیز وتحلیل جسم انسان، که به خاک مبدل شود ویا منهضم در جسم سایر موجودات شودو…. به موضوع اعجاز، منجر شد. خدای متعال، امر به ذبح پرندگان فرمودند:
(آیه ۲۶۰ سوره بقره)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحیِی الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خدا فرمود: باور نداری؟ گفت: آری باور دارم، لیکن خواهم (به مشاهده آن) دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آنها را به هم درآمیز نزد خود، آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند؛ و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست.
در این داستان، بحث شتاب، مطرح است؛ که شدت آن و سرعت آن، بسیار زیاد، باشد؛ مهم نیست و دلالت به وجود تاخیر، دارد ولذا استناد به ان در تایید موضوع از افق نگاه سطحی، ممکن نیست.
آوردن تخت بلقیس، توسط عاصف بن برخیا، در کمتر از پلک بهم زدن، قابل استناد نیست.
قَالَ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿۳۸ [سلیمان] گفت: ای سران و اشراف! کدام یک از شما تخت او را پیش از آنکه همگی به حالت تسلیم نزد من آیند، برایم می آورد؟
قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ( ۳۹)
: یکی از جنّیان کاردان و تیزهوش گفت: من آن را پیش از آنکه از مسند خود برخیزی نزد تو می آورم، و من بر این [کار]توانا و امینم.
دراین مورد، هرچند بحث سرعت و شتاب، موضوعیت دارد؛ ولیکن، یک لحظه باشد، صبر ملازم آن است. یعنی بدون وقفه نیست و بالاخره مدتی باید حالت انتظارباشدتا اینکه تخت بیاورد.
حتی بحث قبض روح، محتاج به صبر و گذر زمان است.
ممکن است؛ بسیار سرعت عمل باشد؛ بگونه ای که چشم باز باشد، نتواند ان را ببندد ویا بسته باشد، نتواندبازکند؛ اما، بحث گذر زمان، در آن، قابل تصور است.
بنابراین، این موارد ویا مواردی خاص، به لحاظ عرف، فاقدجوهرصبر و گذر زمان است و در موارد مذکور وصدها مثال خاص، قابل تاییداست. اما در دقت عقلی انچه گفتیم، قابل خدشه نیست.
حتی اینکه خدای متعال هر روز،دست درکاری دارد:
یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ
( الرحمن /۵۵)
هر که در آسمانها و زمین است همه از او (حوائج خود را) میطلبند و او هر روز به شأن و کاری (در تکمیل و افاضه به خلق) پردازد.
دال به موضوع لزوم صبر و ملازمت وقفه در کارهاست.
به همین دلایل، خدای متعال خود، صبور است و صابر است وباصابران است.
همچنان که با متقین است وبا پرهیزکاران است، باصابران است.
با صابران است؛ به معنی همراهی مادی نیست. یعنی اراده الهی مقتضی ملازمت و مساعدت به افراد صابر است. یعنی امور و افعال واعمال صابران برمحور واساس صحیح، بشرط مقتضی واقتضای شرایط است.
از انچه بیان شد، تشکیک و انتزاع صبر از امور، ممکن نیست…
کاظم محمدی ارند