معنی و مفهوم صبر
بسم الله الرحمن الرحیم
معنی ومفهوم صبر
قسمت هفتم
از مصادیق مهم صبر و موضوع کاربردی ان بعد از تبیین معنی و مفهوم آن، توجه به لزوم خویشتن داری است.
اینکه انسان در مواجهه عملی در طریق سیر وسلوک به موضوع صبر، تامل داشته باشد، ملازم یک بنیان وهیولای عظیم معرفتی از خود، هست؛ که تبع آن به تانی و وقوف و گاه به سعی در عدم حرکت، می انجامد.
یعنی درمسیرحرکت باقتضای شرایط سفر و مسیرعبور به سمت خدای متعال که مملو از لغزشگاهها و مظاهرابتلاست، در بزنگاهها و نقاط عطف که دنیا به روی انسان لبخند ملیح دارد و دل قرص از ان اندک میل نیابد و هر مدعی هزار میل به دل تاب یک لحظه خروج از دام ان لذت مستانه نخواهد داشت وبنابر این با شتاب و تعجیل به دست و پای آن افتد.
به وجه مثال می توان گفت: در شدت اشتها و میل به دفع نیاز به قوت حیات دنیوی به مرتبه دور از حدتحمل که حتی لقمه لایموت از خبث و خلاف طیبات ممکن است، تصور عدم میل به حاجت فرض، دشوار است ودر همین وضعیت که بنا به اختیار و اراده به امساک و اجتناب از تامین نیاز دارد، میل به خرق اراده خویش نیست و لذا تفاوت بین دو حالت بسیار است.
اما در واقع، امر به عادت و وجه تعامل فرد است که به دنیا رضایت و تمکین دارد و بقول قران کریم
رضوا بالحیاه الدنیا….
یا اینکه، دنیا برای انها سه طلاقه هست
یعنی هیچ میل به ان نیست.
در این دو سطح و افق نگاه یک امتداد از افق نگاه گذرا به ان می نگریم و یا اینکه خلود در ان، وجه بقاست.
با این دو رویکرد مختلف، بحث صبر و استقامت در تقابل هم هستند.
این موضوع برای گروه اول که معتقد به زندگی گذرا هستند و به آخرت ایمان دارند، جلوه های زیبا از عقلانیت است.
یعنی در مواجهه با امور مختلف، به اطراف و اکناف موضوع می نگرند و بیش از ان به افاق و کرانه های آتی توجه دارند.
این طرز نگاه به تعیین و تعین تصمیم و هدف خاص منتهی می شود.البته ملازم با رکود و کاهش سرعت نیست، گاهی بعکس، شتاب در مسیرحرکت، بیشتر است.
اما در مسیر حرکت گروه دوم، بیشتر به بحث زندگی دنیا توجه می شود وبحسب موضوع، صبر و استقامت ممکن است به شدت وضعف باشد. گاهی استقامت این گروه زیاد است؛ بگونه ای که امام علی ع در مذمت یاران خود، ارزو داشت هر ده یار از افراد همراه خود با یک نفر از رقبب جایگزین کند…
أَیُّهَا الْقَوْمُ الشَّاهِدَهُ أَبْدَانُهُمْ، الْغَائِبَهُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ، الْمُخْتَلِفَهُ أَهْوَاؤُهُمْ، الْمُبْتَلَى بِهِمْ أُمَرَاؤُهُمْ. صَاحِبُکُمْ یُطِیعُ اللَّهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ، وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ یَعْصِی اللَّهَ وَ هُمْ یُطِیعُونَهُ. لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِیَهَ صَارَفَنِی بِکُمْ صَرْفَ الدِّینَارِ بِالدِّرْهَمِ، فَأَخَذَ مِنِّی عَشَرَهَ مِنْکُمْ وَ أَعْطَانِی رَجُلًا مِنْهُمْ.
(نهج البلاغه)
ای گروهی که ظاهر جسمانی دارید وفاقد اندیشه وخرد،هستید و در میل و هدف، بسیار مختلف هستید.
فرمانروایان به شما، گرفتار هستند.
فرمانروای شما، خدا را اطاعت کندوشما او را عصیان کنید. فرمانروای شام، خدا را عصیان کند و پیروان، او را اطاعت کنند. دوست دارم، بسان صراف و داد و ستد در درم و دینار بامعاویه هر ده نفر از شما را با یک نفر از آنان معاوضه کنم. …
کاظم محمدی آرند