فرهگی هنری واجتماعی

تفسیرصحیح تواضع(قسمت سوم)

بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت سوم
تواضع
تمام کائنات براساس تواضع حرکت می کنند
بقول شاعر
رودها از خود نه طغیان میکنند
آنچه میگوئیم ما آن میکنند
ما به دریا حکم طوفان میدهیم
ما به سیل و موج فرمان می دهیم
خروش سیل، ومهابت زلزله ونور برق وصدای رعد و طوفان مهیب و فوران اتش و سقوط اجرام آسمان و نشست زمین و اتشفشان وقوت شمشیر وسنان و تیغ و تیر وتفنگ و چنگ و دندان پلنگ وامواج دریا و…. همه از رخصت و اذن خدای باشند؛ که تیغ ابراهیم خلیل و نیزه سنان بن انس وخولی وشمر ستمگر و ابن زیاد ویزید و…. علی السویه به اراده اوست که هریک چون در مسیرحق یا باطل به طریق خود باشند.
این بحث، که هر موجود، به طریق خویش است، درجایی که عنان اختیار از دست برود، صدق می کند.
بنابراین تفاوت در نگار جانفزای گل ونغمه بلبل و هیمنه رعد وخروش سیل و التهاب آتش و قوت کوه و ضعف مور و تفاوت نرمی و زبری و پستی و بلندی نیست؛ که در پازل آفرینش، خط و خال ولب ولعل و مژه و ابرو و…. هرکدام در جای خود نیکوست.
حتی رفتار انسان مبتلا به جنون، بسیار نیکوست.
شخص فاقد قوه تعقل که به اراده حق سلب نعمت تمییز است، چه تقصیر دارد؟!
بنابراین بسیار از جماعت مستضعفین فکری، در فردوس برین خواهندبود.
با این مقدمات، تواضع، تبعیت از حق است. حق معیار رضایت خداست؛ که تجلیات عدیده دارد. شایدحرکت جوهری ملاصدراست.
اما تبیین آن دشوار است. یعنی فهم دقایق ان، گاهی از سعه بعض پیامبران ممکن نیست.
گمانم اگر به وقت تجلی نور خدای متعال برکوه،

(“وَ لَمَّا جاءَ مُوسى‏ لِمیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی‏ أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانی‏ وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی‏ فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقا…”(اعراف/۱۴۳)
و هنگامى که موسى به میعاد گاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم! گفت:هرگز مرا نخواهى دید! ولى به کوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى دید! اما هنگامى که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد و موسى مدهوش به زمین افتاد. …)
در زمان حضرت موسای پیامبر علیه السلام، وجود مقدس پیامبر خاتم( ص) بجای آن حضرت بودند، دهشت و اضطراب وسبب بیهوشی او نبود.
حق، یک معیار وخط مرجع عقل است و پیامبر ص، عقل کل هست. بنابراین این تجلیات حق برای، پیامبر ص بسان رویت واقع شب معراج است و تاحدی، براق وصال به عینیت در کوه قریب است. با این توضیحات ابعادحق به گستره عالم آفرینش، بلکه بینهایت است و تواضع یک رابطه عملی بر اساس ادراک حق است. یعنی تواضع واقعی در وجود خداست ونافی عدم لزوم وصف او به تواضع نیست.
با این وضوح معنا، دریابیم؛ آنگاه که بارجامعه بر زمین است و اثقال ومعضلات درهم تنیده وبغرنج به دست تو، باز شود، بهانه تواضع به رعایت حق تقدم غیر نیست؛ که آنان توان کار و عمل تو را ندارند.
اگر پیش افتند و پیشگام شوند، بایدکه در حد توان، مانع شوید.
بوریا باف، به کار ابریشم نگمارند و هیچکس در گستره زیست محیطی جامعه، گل سرسبد تعریف و تمجید و مستحق زندگی انگلی و بعبارتی شاهانه نیست، حتی شاه نسبت به رعیت، زحمت افزون دارد. به زندگی شاه خراسان بنگرید.
به زندگانی ائمه هدی علیهم السلام، دقت کنید.
زندگی پیامبران صلوات الله علیهم را بررسی کنید.
تمام انسان های وارسته، در مقام و منزلت عبودیت، هستند.
این معنای تواضع هست….
کاظم محمدی آرند

سایت خبری دنانیوز را دنبال کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا