آزادی بیان در رژیم هردمبیلی!!
قصّههای شهر هرت،قصّۀ ۱۹۱
شفیعی مطهر
در رژیمهایی چون رژیم سلطنتی شهر هرت، آزادی بیان و فعّالیّت فکری ناممکن است.
حتّی افراد، فارغ از آنچه در درون دارند، ناگزیرند خودشان را با الگوی رسمی وفق دهند،
قید و بندهایی هست که نمیگذارند شخصیّت در افراد پرورده شود؛ و فضایی که در آن
جان و ذهن انسان حرکت میکند، دائماً تنگتر و تنگتر میشود…
آنهایی که سعی میکنند از خودشان در برابر چنین تحولاتی دفاع کنند شمارشان
افزونتر میشود؛ آنها اعتراض میکنند و خواستار تغییر میشوند.
نظام سلطنتی شهر هرت اما به همۀ خواستها فقط یک پاسخ میدهد و آن
توسُّل به زور انبوه در برابر ناراضیان .
برای همین است که دولتهای توتالیتر نمیتوانند بی وجود پلیس سیاسی،
دادگاههای فرمایشی، حکمهای غیرقانونی، اردوگاههای کار اجباری، و اعدامهایی
که غالباً نوعی آدمکشی است، سر کنند.
********************
روزی یکی از زندانبانان شهر هرت یک زندانی را نزد دکتر میبرد.
به دکتر میگوید: آقای دکتر ، سم خورده مسموم شده.
دکتر میپرسد: چرا بدنش کبودشده است ؟
پاسخ میدهد: آخر به زبان خوش که نمیخورد !
دکتر باز میپرسد: اصلاً چرا به او سم خورانیدید؟
زندانبان پاسخ میدهد: مثلاً خودش میخواسته خودکشی کند!
دکتر مجدّداً می پرسد: حالا چه خلافی کرده؟
زندانبان میگوید: در کتابش نوشته :
«روزی یکی از ندیمان اعلیحضرت گریه میکرده.
شاه از او میپرسد: چه شده؟
ندیم پاسخ میدهد: پسرم عاشق شده است!
شاه میپرسد: حالا عاشق کدام دختر شده است؟
ندیم پاسخ میدهد: هر کسی را که شما صلاح بدانید!»
دکتر میگوید: این که حرف بدی نیست.
زندانبان توضیح میدهد: آثار تشویشآفرین این نویسنده این یکی که نیست.
او در همۀ آثارش به اعلیحضرت طعنه میزند. مثلاً در جای دیگر نوشته:
«وقتی اعلیحضرت هردمبیل از سفر فرنگ برمیگردد، یک خبرنگار خارجی
از او میپرسد: آیا اعلیحضرت در فرنگ مشکل زبان نداشتند؟
شاه میگوید: من نه،ولی فرنگیها چرا!»
دانلود رایگان کتابها و دیگر آثار این قلم در کانال گزینگویههای مطهر
https://t.me/nedayemotahar