فدا گردیم و فردا را بسازیم #شفیعی_مطهر
چکید از آسمان یک قطره باران
فرو افتاد بر سیلی خروشان
به قطره گفت سیل خشمآگین
که :هستی تو حقیر و خُرد و مسکین
ولی من سیل وحشتآفرینم
همه ویرانگر روی زمینم
به ره هر چیز را نابود سازم
گذرگاه زمین را رود سازم
بنا و خانه و باغ و درختان
به یک حمله کنم با خاک یکسان
به شهر و روستا ناگه بتازم
سراسر شهر را ویرانه سازم
همه از هیبت من بیمناکاند
ز بیم یورش من در هلاکاند
در این دم قطره سر بر کرد آرام
که:ای خودکامه سیل سرکش و خام
منم یک قطره اشک پاک و ریزان
چکیده از نگاه خیس باران
من از چشم تَرِ ابری چکیدم
به عشقی این سفر را بر گزیدم
به عشق روحبخشیدن به این خاک
صفا و خرّمیدادن به افلاک
طراوت میدهم خاک عطشناک
گل و سبزه بر آرم از دل خاک
لبان خشک ریشه روح بخشم
صفا بر ساقۀ مجروح بخشم
لبان خشک صحرا تَر کنم من
و زرعِ زارعان را زر کنم من
تویی محصول رگباری پریشان
فرو باریده با رعدی خروشان
تویی سرکوبگر، من اهل رویِش
تویی توفنده و من پای پویِش
تو ویران میکنی امّا من آباد
تو زندان میکنی امّا من آزاد
تو مرگ آری ولی من زندگانی
تو وحشت آفرینی من امانی
تو و قدرت من و مهر و محبّت
تو و خودکامگی من عشق و رحمت
جهان را سبز میخواهم تو تیره
بشر را خِیر میخواهم تو خیره
نگاه من صفای صبحگاهی است
پگاه تو همه غرق سیاهی است
تو گر خشم و خشونت واگذاری
توانی در دل ما پا گذاری
تو هریک قطرهات یک دُرِّ ناب است
برای دشتهای تشنه آب است
تو چون من میتوانی جان ببخشی
بر اوج آسمان دل درخشی
ز کین تا مهر تو یک گام راه است
پس از ظلمتسرای شب پگاه است
بیا در آینه ایثار بینیم
برای ریشهها رشد آفرینیم
بیا جاری شویم و جان ببخشیم
صفا بر سبزه و انسان ببخشیم
فدا گردیم و فردا را بسازیم
جهان پر سبزه و زیبا بسازیم
دانلود رایگان کتاب ها و دیگر آثار این قلم در کانال رسمی ندای مطهر
https://t.me/nedayemotahar