سفرنامه ماوراء النهر(قسمت یازدهم، شیر و خورشید)
اولین همسر تیمور ، سارای مُلک یا بی بی خانم نام داشت که از نوادگان چنگیز بود. تیمور به واسطه او لقب گورکان ( به معنی داماد در زبان مغولی) پیدا کرد و با آن که خودش از فرزندان چنگیز نبود، خود را وارث امپراتوری چنگیز معرفی کرد. تیمور از بی بی خانم فرزندی نداشت ولی برای او احترام زیادی قائل بود.
بعد از فتح هند، تیمور با غنائم به دست آمده از جنگ، به نام همسر محبوبش دستور ساخت مسجدی را داد که گنجایش تمام مردم سمرقند را داشته باشد.
گنبد مسجد چنان مرتفع و با عجله ساخته شد که قبل از تکمیل بنا فرو ریخت و دوباره ساخته شد.
نقل می کنند که مردم از ترس ریزش دوباره در آن نماز نمی خواندند.
بعد از تیمور و با گذشت پانصد سال، بنا به تدریج متروکه شد و در دوره شوروی، توسط باستان شناسان بازسازی شد.
از مقبره بیبی خانم هم در روبروی مسجدش بازدید کردیم.
بعد قدم زنان به مشهورترین دیدنی سمرقند یعنی میدان ریگستان رسیدیم و بعد از خرید بلیت ( معادل نفری چهار دلار) وارد آن شدیم.
در سه ضلع این میدان سه مدرسه تاریخی با شکوه ساخته شده است که قدیمیترین آن ها مدرسه الغ بیگ در قرن پانزدهم میلادی است.
الغ بیگ همزمان با سلطنت در این مدرسه تدریس هم می کرد.
این مدرسه مثل اکثر مدارس اسلامی ، یک حیاط بزرگ دارد که دور آن حجرههایی است که محل زندگی محصلین بوده است و یک مسجد با دو درس خانه در یک ضلع آن قرار دارد. معمار اصلی مدرسه یک ایرانی به نام قوام الدین شیرازی بوده است.
دویست سال بعد از الغ بیگ ، حاکم وقت مدرسه دیگری در روبروی مدرسه الغ بیگ ساخت که به خاطر نقشی شبیه به شیر و خورشید در سردر آن به “مدرسه شیردار” مشهور شد.
البته نقش سردر مدرسه بیشتر شبیه به ببر است و شهرت آن به شیر برای من جالب بود.
استفاده از نشان شیر و خورشید به عنوان پرچم از ماوراء النهر وارد ایران شده است و قدیمی ترین پرچم شناخته شده با این نماد مربوط به دوره تیموری است.
تا آن زمان بر اساس دستورات اسلام نقاشی انسان و حیوان ممنوع بود و تزئینات مساجد و مدارس فقط با نقوش گیاهی و هندسی بود. این دوره آغاز انقلابی در هنر دوران اسلامی است که با پیدایش نقوش جاندار مثل سیمرغ در مدرسه دیوان بیگی بخارا و شیر در سردر بازار قیصریه اصفهان و… مشخص می شود.
در مدرسه شیردار، که زمانی حوزه علمیه بوده، نمایش و رقص محلی برقرار بود که ما فقط به انتهای برنامه رسیدیم.
تقریبا هم دوره با مدرسه شیردار، با ساخت یک مدرسه در ضلع دیگر میدان زیبایی و هنر به اوج می رسد. مدرسه سوم به خاطر تزئینات طلایی آن به “مدرسه طلا کاری” معروف است.
تصور آن که هنرمندان چیره دست آن دوران چه خلاقیت و ظرافتی در ساخت این آثار به خرج داده اند، لذت بخش است.
با توجه به متروکه شدن تدریجی مسجد بی بی خانم، مدرسه طلاکاری کاربرد دوگانه پیدا کرده و به عنوان مسجد جامع هم استفاده می شده است.
برای لذت بیشتر از زیبایی این آثار هنری تا تاریک شدن هوا در میدان صبر کردیم تا نورپردازی آن را هم ببینیم.
در پایان یک روز به یاد ماندنی و مجموع پنج تا شش کیلومتر پیاده روی، به مهمان خانه برگشتیم.
دکتر سید میثم شفیعی مطهر
سفرنامه را به صورت تصویری هم می توانید در هایلایت ازبکستان در اینستاگرام من دنبال کنید.
https://instagram.com/shafiei_motahar