#طنزسیاهنمایی ۶۸۶
چرا تجسُّس در اموال مسئولان، جرم است؟!
گفت: چرا تجسُّس در اموال مسئولان، جرم محسوب میشود؟!
چرا مردم باید چشمانشان را بر روی اموال مسئولان ببندند؟
گفتم: هرگونه تجسُّس در زندگی و اموال مردم ناپسند است،بویژه مسئولان
پاکدست ما.
گفت: تصویب همین قوانین است که به اختلاسهای بزرگ و شرمآور منجر
میشود. در یک جامعۀ آزاد و دموکراتیک هر مسئول(هرچند فاسد!) خودش را
در یک اتاق شیشهای میبیند و هزاران چشم و دوربین خبرنگاران و مردم او
را میپایند! بنابراین جرات و امکان اختلاس و فساد وجود ندارد.
می گویند در نوبت حمام خانمها(حمام، نوبتی زنانه و مردانه بوده)، سوراخ
لولۀ سفالی خزینه میگیرد و آب،بشدّت داغ میشود.
صاحبجان، یکی از زنان حمام، نزد کَلاسدالله (مسئول حمام ) میرود و
از او میخواهد بهحمام بیاید و سوراخ را بازکند.
کلاسدالله اولش بهانهمیآورد که نه! نمیشود و زنها لخت هستند و از این
حرفها. اما گویا اینپیشآمد بیسابقه نبوده و کلاسدالله هم راهِ رفتن بهحمام
زنانه را خوب بلد است.
پاچههای شلوارش را بالامیکشد و در ورودیِ حمام دادمیزند:
« آهای، خانمها، چشمهایتان ببندید، مرد دارد میآید»!
زنهای لخت، چشمهایشان را میببندند که کلاسدالله واردشود!
صابجان هم پشتبند او داد میزند:
« آهای، چشمهایتان ببندید، مرد دارد میآید».
وَ اینگونه است که کَلاسدالله وارد حمام میشود. از میان زنان لخت، که
دست بر چشم دارند، میگذرد و سوراخ لولۀ سفالی را بازمیکند!
آب، ولرم میشود و کلاسدالله میرود.
مادر اوسشکرالله، که در حمام بوده، بهسمت خزینه میرود، دستی توی آب
میزند و با رضایت میگوید:
« بارکالله کلاسدالله! بارکالله . . . خدا خیرش بده . . . »
و سپس با لحنی فیلسوفانه ادامهمیدهد:
« ولی کَلاسدالله باید چشمهایشِ ببندد، نه ما! »
و صاحبجان با لحنی حقبهجانب پاسخمیدهد:
«خب، در آن صورت چطور سوراخ سفالی را بازکند؟ »
(با بهرهگیری از داستان کُتِ زوک مهدی محبی کرمانی)
چقدر شبیه حال وُ روز ما است.
بهجای اینکه مسئولان چشمهایشان بازکنند که اختلاس و دزدی نشود،
مردم باید چشمهایشان ببندند تا برخی از مسئولان بتوانند چپاولکنند!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟
شفیعی مطهر