شرح حدیث۱
بسم الله الرحمن الرحیم
قالَ (علیه السلام): عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ، وَ حَلِّ الْعُقُودِ، وَ نَقْضِ الْهِمَم.حضرت امام علی علیه السلام، فرمود: خداى سبحان را به گسیختن عزیمتها و باز شدن گره اراده ها شناختم.حکمت۲۵۰ توضیح: گاهی از چرخ ریسندگی،خدای را می شناسند:آن پیرزن میگفت:اگرنباشم ،چرخ ریسندگی نمی چرخد؛دنیاهم،خدایی دارد،که چرخ ان بدست اوست. گاهی طبیب از التیام یک درد،خدای را می شناسد. و…
اما در این حدیث، به یک واقعیتی در سویدای اذهان و افاق فهم انسان ،برای شناخت خدای متعال،انوار قدسی حق ،نشان می دهد.آنگاه که اراده انسان با قوت و قرص و سدید به انجام کار،تصمیم یا مجاهده و فتح کائنات یا سقوط به ژرفای ذلت و تباهی و نیستی و هر امری در غایت نیکی یا حسرت و ملالت دنبال کند،بدان وجه که از صلابت اراده خویش فرجام سعی در قلب خویش بنگرد؛اما ناگاه ورق بر می گردد و با سرور و نشاط یا حزن و فغان از آن اراده خود انصراف یابد.چه تصوری از ان به ذهن آید؟بعض گویند:خوب شد.برخی هم،مضطرب یا افسرده شوند.گاه به جنون ،مبتلاشوند.گاه به جنگ جهانی بینجامد و گاهی تباهی اید و گاه اسباب نجات انسان شود.تجارب خود ،مرور کنید.حس و حال خود،تصور کنید.اکنون به حدیث ،دقت کنید.اسوه زهد و کان تقوا و زلال معرفت و عصاره علم ، امام المتقین ،دست قدرت خدای در ورای امور،می نگرد:یعنی به قله های معرفت خدابیشتر راه یابد و با سرادقات جلال و جبروت حق نزدیک می شود.بنابراین ای انسان، باید گفت:در اراده به انجام امور،کنج ها و دریچه هایی از رحمت حق،وجود دارد،که به رحمت او از رفتن به مسیر سنگلاخ مانعیت است و گاه در مسیرحق نیز چنین است؛وقت مناسب یاشرایط مهیانیست.در مانعیت از سیر به زیان، واضح است.کاخ اراده درهم می شکند،زانوی انسان،سست می شود،دل بی تاب می شود و هیج انگیزه ای برای انجام کار باقی نماند و ذوق به انتهای بعث می رسد!خدایا این چه دست غیبی در ورای قله های افکار و سرحدات احساس است؟همان قدرت لایزال خدای متعال یا رحمت واسعه اوست.اینجاست که معنی کلام حق از لسان امام مبین تجلی یابد.
کاظم محمدی آرند