ویژگیها و نشانههای استبداد در قرآن
شفیعی مطهر
از شاخه مرگ سرخ، گل میچینم
جاندادن در ره شرافت دینم
تو مرگ و فنا و نیستی میبینی
من جوشش سبز زندگی میبینم
این روزها کاروان ستمستیزان حسینی وارد کربلا میشوند.حسین(ع) سردار
سبزاندیش سپاه سپیده، مقاومت در برابر ستمگری ،زورگویی و استبداد را در
برنامۀ انقلاب خود دارد.
بدین مناسبت امروز نگاهی داریم به ویژگیها و نشانههای استبداد در قرآن:
۱-حاکم مستبدّ مردم را به بردگی کشانده و از آنان آزادی را سلب میکند.
“وَ قَومها لَنا عابِدون”. قوم موسی(ع)و هارون ما را بندگی میکنند.
۲-فرصت ارشاد و انتقاد به کسی نمیدهد .بدین سبب کارهای زشت خود در
نظرش پسندیده جلوه میکند.
“وَ کذلِکَ زُیِّنَ لِفِرعَون سوءُ عَمَلِهِ “.
به همین طور عمل زشت فرعون در نظرش زیبا مینمود.
۳-آنچه در امر مملکت به نظرش آمد ،قابل اجرا میداند و رای خود را بدون دلیل
بر آرای دیگران مقدّم میشمارد.
“قالَ فِرعَون ما اَریکُم اِلّا اَری”.
فرعون گفت:به صلاح شما نمیدانم جز آنچه را که خود صلاح بدانم!
۴-مانع رشد فکری و ارادۀ مردم شده ،جامعه را در حال جمود و خمودگی
نگاه داشته و به اطاعت کورکورانه وامیدارد.
“فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطاعوه”.
مردم خود را به زبونی و خواری کشانید تا اطاعتش کنند.
۵-فرمانروای خودکامه خودخواهی را به نهایت رسانده شخص خود را موجودی
مقدّس و بالاتر از همه میپندارد و اگر زمینۀ مناسب بیابد تا ادّعای خدایی پیش
میرود و از همگان پرستش و خضوع مطلق میطلبد.
“ما عَلِمتُ لَکُم مِن اِله غَیری” وَ “فَقالَ اَنَا رَبُّکُمُ الاَعلی”.
من جز خودم کسی را خدای شما نمیدانم.
۶-حاکم خودکامه در برابر دعوت حق و منطق عقل از درِ تهدید و ارعاب برآمده با
ایجاد فشار و اختناق ،معتقدات قلبی و احساسات باطنی مردم را تابع هوی و هوس
خود قرار میدهد…و اگر نتوانست در عقیده و ایمان مردم رخنه پدید آورد، به زور
شلّاق و سرنیزه متوسّل میشود و چون از تصرّف در روح و قلب مخالفان خود
مایوس شد،جسم و پیکرشان را در معرض شکنجههای غیرانسانی قرار میدهد:
“قالَ آمَنتُم لَهُ قَبلَ اَن آذَنَ لَکُم فَلِاُقَطِّعَنّ اَیدیکُم وَ اَرجُلَکُم مِن خِلاف وَ لَاُصَلِّبَنَّکُم
فی جُذوعِ النَّخل”.
(فرعون)گفت:به او (موسی) ایمان آوردید پیش از آن که من به شما اجازه بدهم؟
پس حتما دست و پای شما را از چپ و راست قطع میکنم و شما را به دار میزنم.
۷-دیکتاتور، مخالفان خود را به باد تهمت و ناسزا گرفته و به جاهطلبی و اخلالگری و
ایجاد فتنه و فساد متّهم میکند:
“وَ تَکون لَکُما الکِبریاءِ فِی الاَرضِ یُریدونَ اَن یخرجاکُم مِن اَرضِکُم بِسِحرِهِما وَ یَذهَبا
بِطَریقَتِکُمُ المُثلی”.
(فرعون گفت):میخواهید بساط ما را برچیده خودتان بر روی زمین حکمفرما بشوید؟
موسی و هارون میخواهند با مکر و افسون خود شما را بیرون رانده و روش عالی
شما (رژیم) را از میان ببرند.
۸-حاکم مستبدّ در عین حال که با اهل دین و ایمان مبارزه میکند، تظاهر به دینداری
کرده، خویشتن را حامی و طرفدار دیانت معرّفی میکند:
” اِنّی اَخافُ اَن یُبَدِّلَ دینَکُم اَو اَن یُظهِر فِیالاَرضِ الفَساد”.
(فرعون گفت):میترسم موسی دین شما را تغییر داده یا این که بر روی زمین
فساد برپا کند.
۹-به پیروی از اصل “جدایی بینداز و حکومت کن”حاکم زورگو فاصلۀ طبقاتی در میان
افراد ملت ایجاد میکند:
“اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِیالاَرضِ وَ جَعَلَ اَهلَها شیَعا یَستَضعِف طائِفَه مِنهُم “
فرعون در آن سرزمین گردنکشی را آغاز کرد و میان مردم تفرقه انداخت و عدّهای
را زیر دست عدّهای دیگر قرارداد.
۱۰-فرمانروای ستمگر ثروت مملکت را مال شخصی خود حساب کرده و هرگونه تصرّف
را در آن جایز میشمارد:
“اَلَیسَ لی مُلک مِصر وَ هذهِ الاَنهار تَجری مِن تَحتی”.
(فرعون گفت):آیا مگر سرزمین مصر از آن من نیست و این نهرها از کاخ من جاری
نمیشود ؟
(نقل مضمون از کتاب”نظام اجتماعی اسلام” نوشته “سید ابوالفضل موسوی زنجانی)
این بود بخشی از ویژگیهای خودکامهای که امام حسین (ع) خود را مکلّف به قیام
علیه او میدانست….
آیا همۀ زمینها کربلا و همۀ زمانها عاشورا نیست؟!