دسته‌بندی نشده

‍ سفرنامه ماوراء النهر(قسمت پانزدهم ، شهر گمشده کوروش)

در ادامه مسیر به سمت خجند، استراحت کوتاهی در کنار رودخانه زرافشان داشتیم و از خود با خوراکی مورد علاقه ازبک ها و تاجیک ها به نام سامسا ( همان سمبوسه) پذیرایی کردیم.
توقف بعدی در یک مسجد زیبا به نام مسجد حضرت شاه در شهر استراوشان بود. یک قلعه باستانی به نام “مغ تپه” نیز در این شهر قرار دارد که قدمت آن به دوره هخامنشی می رسد.
موقع بازدید از این قلعه، کشورگشایی های هخامنشیان را به رخ همسفر انگلیسی کشیدم و بعد به خودم خندیدم که از فضل پدر ما را چه حاصل!
متاسفانه قلعه به طرز بسیاری ناشیانه ای با مصالح امروزی بازسازی و تزئین شده است.
افشین عنوان حاکمان تاریخی منطقه اسروشنه بوده است. احتمالا داستان کمک افشین به خلیفه عباسی برای سرکوب قیام بابک خرمدین را شنیده اید.
در ادامه مسیر از روستایی به نام کورکات عبور کردیم که داستان نام گذاری جالبی دارد.
کوروش هخامنشی بعد از شکست همسایه های قدرتمند زمان خود مثل بابل و لیدی، تصمیم به مطیع کردن یکی از اقوام ایرانی تبار آسیای میانه به نام ماساگت ها گرفت که به رهبری ملکه ای به نام تومیریس در اطراف سیردریا و آمودریا ( رود سیحون و جیحون) زندگی می کردند.
کوروش تا ساحل سیردریا پیشروی کرد و در آن جا شهری به نام خود ساخت و نام آن را کورکاد گذاشت که معادل کوروش کده، در فارسی امروزی ( مثل پاسارگاد به معنی پارس کده) و سیروپولیس در زبان یونانی است.
گرچه کوروش در جنگ با ملل مختلفی شرکت کرده بود ولی سرنوشت آن بود که در جنگ با یک هم نژاد کشته شود‌.
درباره جزئیات قتل او روایات مختلفی هست.
بر اساس یکی از روایت ها ، کوروش در جنگی در اطراف سیردریا، کشته شد و سرش را در ظرفی از خون تقدیم به تومیریس (ملکه ماساگت ها ) کردند.
سال ها گذشت و سلسله های مختلف مقدونی، عرب ، مغول و ترک و…یکی پس از دیگری آمدند و رفتند و به تدریج نام کوروش از حافظه تاریخی ایرانیان پاک شد. حتی فردوسی در کتابش از همه شاهان ایران نام برد جز او.
ایرانیان مقبره او در پاسارگاد را به مادر سلیمان نسبت دادند و کاخی که توسط هخامنشیان ساخته شده بود، تخت جمشید نامیدند ولی جالب است که نام کورکاد حتی بعد از بین رفتن برج و باروی شهر و بقایای باستانی آن همچنان بر آن آبادی تا امروز باقی مانده است و مردمان تاجیک این آبادی را قرن ها با همین نام صدا می زنند.
امروزه هنوز بقایای این شهر گمشده کوروش پیدا نشده است.
برای اطلاعات بیشتر kurkath را در دانشنامه ایرانیکا جستجو کنید.
حوالی بعد از ظهر به خجند، دومین شهر بزرگ تاجیکستان رسیدیم. از سایت بوکینگ یک سوییت نقلی و قدیمی به قیمت ۲۱ دلار پیدا کردم و چمدان ها را در سوییت گذاشتیم.
گردش در مرکز شهر را با آرامگاه هشتصد ساله شیخ مصلح الدین بدیع الدین نوری و مسجد جامع خجند شروع کردیم و بعد چرخی در پنجشنبه بازار زدیم.
در خجند، برعکس ازبکستان خبری از توریست های خارجی نیست.
غروب قدم زنان به سمت رودخانه سیحون (سیردریا) حرکت کردیم.
قلعه خجند در کنار ساحل سیردریا ، یکی دیگر از آثاری است که توسط هخامنشیان برای دفاع در برابر هجوم اقوام صحرا گرد به مرزهای شمال شرقی امپراتوری ساخته شده و در دوره های مختلف بازسازی شده است. امروزه موزه ای در محوطه آن وجود دارد که بخش عمده آن به معرفی هخامنشیان اختصاص دارد.(عکس پیوست)
دولت تاجیکستان سعی در ایجاد یک هویت ملی برای تاجیکان به صورت جدا از فارسی زبانان دارد و برایم جالب بود که در معرفی هخامنشیان هیچ اشاره ای به قوم پارس نشده و به جای آن از واژه آریاییان استفاده شده بود.
در کنار ساحل سیردریا، یک پارک بزرگ به نام کمال خجندی ساخته شده است.
کمال خجندی ، غزل سرای هم دوره با حافظ بوده که آرامگاه اصلی او در تبریز است. یک مشت از خاکش را به زادگاهش آورده و یک مقبره نمادین برای او در این پارک ساخته اند.
با دیدن این مقبره با شکوه ناخودآگاه به یاد مقبره بزرگانی مثل پروین اعتصامی یا لطف علی خان افتادم که متروک شده اند.
تندیس هایی از مشاهیر این منطقه در ساحل از تومیریس گرفته تا ابن سینا و… جلب توجه می کرد.
آب رودخانه سیر دریا از یخچال های پامیر تامین می شود و برعکس رودخانه های ایران در فصل گرما و آب شدن یخچال ها، پر آب تر است.
گردش این روز با تماشای عظمت سیحون زیبا به پایان رسید.

دکتر سید میثم شفیعی مطهر
برای دیدن این سفرنامه و سفرهای قبلی به صورت تصویری می توانید اینستاگرم من را دنبال کنید.
https://www.instagram.com/shafiei_motahar

سایت خبری دنانیوز را دنبال کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا