#طنزسیاهنمایی. ۶۳۱
یک دلیل از هزار و یک دلیل دروغگویی!
گفت: چرا بعضی از مسئولان گاهی دروغ میگویند؟
گفتم: تو خیالبافی می کنی!هیچ مسئولی دروغ نمیگوید!
گفت: وقتی من بچّه بودم، به من میگفتند اگر دروغ بگویی از چشمانت میفهمیم
که دروغ می گویی! بنابراین هر وقت میخواستم دروغ بگویم،چشمانم را میبستم!
گفتم: حالا تو چطور و از کجا میفهمی که دروغ میگویند؟
گفت: از چشمانشان پیداست!اینان بلد نیستند مثل من وقت دروغگفتن چشمان
خود را ببندند!بلکه توی دوربین نگاه میکنند و دروغ میگویند!من هم از
چشمانشان میفهمم!
میگویند به یک مسئول دروغگو گفتند: چرا گاهی دروغ میگویی؟
پاسخ داد: به هزار و یک دلیل!
گفتند: چه دلایلی؟
پاسخ داد: دلیل اوّل این که اگر نمیگفتم مدرک دکتری دارم،که مسئول نمیشدم!
گفتند: پس دیگر لازم نیست هزار دلیل دیگر را بگویی!
روزی در یک شهر غریب وارد مغازهای شدم تا چیزی بخرم. پس از شنیدن قیمت
به مغازهدار گفتم :من مشتری همیشگی شما هستم.تخفیف بدهید!
مغازهدار فوراً گفت: بله!می شناسم شما را!مغازه مال خودتان است!
منِ ساده خواستم با یک دروغ تخفیف بگیرم، دیدم طرف استادتر از من است!
آنجا بود که فهمیدم «دروغ» در جامعۀ ما نهادینه شدهاست!!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
شفیعیمطهر
دانلود رایگان کتابها و دیگر آثار این قلم در کانال گزینگویههای مطهر
https://t.me/nedayemotahar