طنزسیاهنمایی. ۶۴۹
رُفتگرهای تحصیلکرده!!
گفت: نیجریه بالقوّه یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست و بیشترین معادن را در
اختیار دارد و یکی از بزرگترین صادرکنندههای نفت در دنیاست، اما بالفعل یکی از
فقیرترین کشورهای جهان شمرده میشود ؛زیرا مردمش در نفرتهای نژادی
غوطهورند و کشورشان عرصۀ نزاع و درگیری و تاخت و تاز گروههای مختلف است.
ولی در مقابل سنگاپور، کشوری است که روزی رئیس جمهورش میگریست،
زیرا رئیس کشوری بود که در آن آب شرب یافت نمیشد…
امروز میزان درآمد سرانهاش بیشتر از ژاپن است..!!
گفتم: تو علّت این تفاوت را در چه عامل یا عواملی میبینی؟
گفت: عامل اوّلِ هر گونه پیشرفت، توسعهیافتگی تودۀ مردم و نظام دموکراتیک
مردمی است و عامل دوم که برآمده از عامل نخست است،شایستگی مدیران
برگزیدۀ این ملّت توسعهیافته است.
گفتم: نظامهای حکومتی دنیا نوعاً خود را دموکراتیک میدانند،ولی چرا بیشتر آنها
گرفتار فقر و فساد و عقبماندگی هستند؟
گفت: اینها همان کشورهایی هستند که به ظاهر دموکراتیک هستند و انتخابات دارند؛
ولی انتخاباتی مهندسیشده و ظاهرفریب!
یکی میگفت روزی من یک مهمان اروپایی داشتم. با او ساعتها دربارۀ شیوۀ
دموکراتیکبودن نظام ایران و بهبود مضع معیشتی مردم بحث و جدل کردیم.
پس صرف ناهار تهماندۀ بشقابها را در بشقابی ریختم و به پسرم دادم تا در
سطل زبالۀ سرِ کوچه بریزد.
پسرم بشقاب را برد و لحظهای بعد دست خالی برگشت! پرسیدم:چه کردی؟
پاسخ داد: داشتم میرفتم سرِ کوچه، رُفتگری را دیدم و بشقاب را به او دادم و
قرارشد پس از خوردن غذا ،بشقاب خالی را بیاورد!
لحظاتی بعد بشقاب را آورد. به او تعارف کردم و گفتم: بفرما یک چایی با هم بخوریم.
وقتی آمد و نشست ،از وضع زندگی و تحصیلات او پرسیدم .
معلوم شد او دکترای ریاضی دارد! در اینجا من خیلی از مهمان اروپایی خود خجالت
کشیدم و گفتم:
وجود یک تحصیلکردۀ بالا در چنین صنفی استثنا و اتّفاقی است وگرنه همۀ افراد
دانشگاهی ما در ردههای بالای شغلی علمی و اجتماعی مشغول کار هستند.
وضع پیشرفت و توسعۀ اجتماعی و فرهنگی ما حرف ندارد.مسئولان و مدیران نوعاً
باسواد و متخصّصاند!!
او به طعنه گفت: بله! از سخنرانیها و نوشتههای آنان معلوم است!!
از رفتگر پرسیدم: چطور شد که شما از میان همۀ مشاغل، شغل رفتگری را برگزیدی؟
او پاسخ داد:
هر چقدر دنبال کار گشتم به من کار ندادند!! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجّه شدم
شهرداری تعدادی رفتگر بیسواد استخدام میکند!!
رفتم شهرداری خودم را بیسواد معرّفی کردم و مشغول بهکار شدم!
در اینجا از او پرسیدم: پس شما به عنوان یک دکتر چه میکشید از حضور در
میان رفتگران بیسواد؟!
رفتگر پاسخ داد: اتّفاقاً بعد از دو سه ماه گفتند همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید!
من هم ناگزیر شرکت کردم!!
یک روز معلّم محترم در کلاس چهارم،مرا پای تخته بُرد تا مساحت یک شکل هندسی
را حساب کنم! در این فکر بودم که انتگرال بگیرم یا نه که دیدم همۀ دارند داد میزنند:
انتگرال بگیر !!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
شفیعی مطهر
دانلود رایگان کتابها و دیگر آثار این قلم در کانال گزینگویههای مطهر
https://t.me/nedayemotahar