#طنزسیاهنمایی. ۶۵۱
تونخندی، پس من بخندم ؟!
گفت: یکی از مسئولان محترم فرمودهاند:
حقّاً و انصافاً در این دوران رئیس جمهوری مثل رئیسی نداریم!
گفتم: خب،نظرشان را گفتهاند و نظرشان محترم است.آیا از نتایج برنامههای اجرایی
آقای رئیسی چیزی نفرمودهاند؟
گفت:نه! فرد طلبکاری که مدّت زیادی بود از زمان طلباش گذشته بود، به خانۀ بدهکار
میرود و خواهان طلباش میشود . فرد بدهکار به طلبکار میگوید :
اتّفاقاً زمان مناسبی آمدهای طلب شما آماده است .
طلبکار خوشحال میشود و میگوید: لطفاً بیاورید .
بدهکار میگوید :صبر کن تا بگویم .
طلبکار سر تا پا گوش میشود . بدهکار میگوید :
“به تازگی در مسیر رفت و آمد گوسفندان روستا شاخههای خاردار گذاشتهام که هر
زمان چوپانها خواستند ، گوسفندان را برای چرا به صحرا ببرند یا از صحرا به روستا
برگردانند، هنگام عبورکردن از کنار شاخههای خاردار قسمتی از پشم گوسفندان
به شاخههای خاردار میچسبد و بنده هم می روم آنها را جدا میکنم به خانه
میآورم ، آن گاه همسرم آن پشمها را میریسد و از نخ آنها فرش میبافد و بنده
آن فرشها را در بازار میفروشم و بدهی شما را پرداخت می کنم” .
طلبکار بعد از شنیدن این پروسه میخندد. آن هنگام بدهکار رو به طلبکار میکند
و میگوید : آهان! نقد شده میخندی دیگه، تو نخندی، پس من بخندم ؟!
حالا قصّۀ آقای ابراهیم رییسی و آن مسئول محترم تقریباً همین است ! احتمالاً در
زمان ریاست جمهوری آقای رییسی مطالبات ایشان هم نقد شده که خندان و
راضی هستند!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
شفیعی مطهر
دانلود رایگان کتابها و دیگر آثار این قلم در کانال گزینگویههای مطهر
https://t.me/nedayemotahar