قناعت چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
قناعت
درک معنای آن، در لغت و اصطلاح، بخلاف بحث پایبندی عملی والتزام به خلاف آن، در زندگی افراد در تضاد واقع وحقیقت مطلوب است.
معنای لغوی وفهم عامیانه از لغت قناعت، همان قانع بودن و رضایت به کم و یا آنچه موجود است. دراصطلاح به خوی وخصلت وملکه درونی انسان، مرتبط هست؛ و باتمرین و ممارست، رضایت به تقدیر و کف نفس وامساک ودوری از طمع و زیاده خواهی، بعنوان مشی طریق زندگی اوست.
احادیث و روایات وتفسیر آیات قران در این موضوع، بحد وفور است.
این بحث ملازم بیان نکته مهم ودقیق و کاربردی درافق تبیین آن و مانع خسران و زیان بسیار در زندگی افراد، است.
نکته حائز اهمیت آن، بگونه ای است که گویا یک بیماری حادث در فکرانسان ایجاد می کندوباعث تحلیل قوه ادراک و فهم انسان، برای دستیابی به طریق گشودن گره ها وغموض ودرهم تنیدگی یافتن راه حل هاست.
منشا بسیاری از دلایل رجوع به مشاور وحکیم وعالم و اندیشمند، در رفع و یا دفع معضلات، فقدان فهم صحیح از قناعت است.
بنابراین، نکته مذکور، به فقدان ادراک معنای آن است.
متاسفانه در موارد بسیار، از موضوعات مرتبط با دین، شاهد این موضوع هستیم.
یعنی در زندگی افراد، بحسب فهم غلط از عناوین و مطالب دین، مستغرق در زیان هستند. البته منحصر به عوام نیست وبا کمال تاسف، در روند زندگی بعض علما، وجود دارد. شاید دلیل رای بعض، به دین افیون ملت هاست،
در خصوص بعض علما، وضعیت بحد بحران است وتبعات آن به افراد زیاد، یا به افراد، زیاد می رسد.
توضیح بیشتر به لزوم تدوین کتاب است. به اقتضای بحث، شرح و زیادت ایضاح لازم نیست.
دقت وتامل دربیان آن نکته مهم ، یک بیماری و آسیب فکر منجر و باعث خمود و رکود انسان، در توقف و ایستایی شخص و مانع از حرکت او در دستیابی به افاق رشد وکمال، به نحو پذیرش اقناع وقناعت و اکتفا به موقعیت وشرایط حال، دست یابیم.
مثال و مصداق نحو اکتفا به خوراک یا البسه و منزل و مرکب و درم و دینار و… لازم است. به کلیت آن با تعمیم ، دست یابیم. به پذیرش لزوم قناعت در طعام به اکتفا ورضایت نفس به نان و پنیر وامثال ان دقت کنیم.
در این مورد، قناعت چه معنا ومفهومی دارد؟ آیا صحیح هست؟
به رای ونظر حاذق وخبره تاثیر آن در جسم و جان و روان، یک جنگ نامتعارف با سیستم حیات انسان است.
بگونه ای که درعادت به آن بحسب تنوع وتطور در نیاز غدد جسم و یاخته های بدن، آسیب زیاد به انسان می رسد ونهایت به ضعف وزوال عملکرد سیستم فکری و نارسایی در تامین انرژی جسم است.
قناعت یک توجیه، برای ضعف انسان درتحصیل معاش است تا اینکه، دنبال رزق خدای نرود وبه نان و پنیر اکتفاکند.
طالب معاش درتعامل با همنوع لازم است به تدبیر و خرد، خدمتی کندوباقتضای شان زندگی مردم، باشد. نمی توان گفت: به بیابان برود و برای مردمی که بوتان ومتان وگاز مایع نیاز دارند، پشته هیزم بیاورد. یادر بحث البسه و پوشاک، به عرف وشرایط موجود، توجه نکندو لباس پشمینه عرضه کند.
دردنیایی که از راه دور، بیمار معالجه کنند، ورد و ثنا و دعای در غیر محل برای درمان، توصیه کند.
بدون هیچ زحمت و سعی و تلاش در فهم هر صنعت وتکنولوژی ومهارت وفن وعلم وتدبیر و…. اکتفا به نفس جامانده از قافله خرد خویش کندوهمنوع غلام خویش، تصورکندکه تامین حیات خود باشند.
بیان تعدد مثال، در این متن ممکن نیست. در بیان مقصودازفهم مطلب به تعریف و ژرفای عنوان قناعت، به رای صاحب متن به توفیق حق، نفی ظلم به عموم معناست.
شرح و توضیح بیشتروادراک معنی از این تعریف به مطالعه در این مطلب است. الحاح واصرار به تفسیرآن، ملازم سعی سائل وطالب مقصود است.
کاظم محمدی آرند