چگونه من باعث ردِّ صلاحیّت یک نماینده شدم؟!
خاطرهها و مخاطرهها
شفیعی مطهر
روزی در یک همایش بزرگی شرکت داشتم. پس از پایان نشست ،یکی از
نمایندگان پیشین مجلس شورای اسلامی را دیدم که زمانی در دوران تحصیل
شاگرد کلاس من بود.
ایشان پس حال و احوالپرسی دست مرا گرفت و به میان جمعی از حُضّار
برد و در حالی که مرا به همه نشان میداد،با صدای بلند گفت:
آیا میخواهید بدانید علّت ردِّ صلاحیّت من برای انتخابات مجلس چه کسی
بود؟ ایشان استاد شفیعی مطهر باعث اصلی ردّ صلاحیّت من شد!
علاوه بر من همۀ حاضران از جمله یکی از وزرای دولت پیشین که در میان جمع
بود،با شگفتی نگاههایشان را به دهان ایشان دوخته بودند که ببینند من چگونه
باعث ردِّ صلاحیّت ایشان شدهام!
سپس ایشان توضیح دادند:
روزی در مجلس مشغول سخنرانی بودم و حقایق جالبی را بیان میکردم.
با یادداشتی محرمانه به من اخطار دادند که اگر از این گونه حرفها بزنی،
در دورۀ بعد ردِّ صلاحیّت خواهی شد! من وقتی این اخطار را دیدم،لحظاتی
با خود اندیشیدم که چه کنم!آیا سخنم را ادامه دهم یا موضوع را عوض
کنم و سخنانی مطابق میل اخطارکننده بگویم.ناگهان به یاد سخنی از
پیامبراکرم(ص) افتادم که روزی در کلاس از استاد شفیعی مطهر شنیده
بودم.آن سخن این بود:
«قُلِ الحُقّ وَلَو کانَ مُرّاً » سخن حق را بگو،اگرچه تلخ باشد.
از آن پس با صدای رسا سخنم را ادامه دادم و امکان نمایندگی مجلس را
فدای حقّ و حقیقت کردم!
حالا فهمیدید که این مرد چگونه باعث ردِّ صلاحیّت من شد؟!
دانلود رایگان کتابها و دیگر آثار این قلم در کانال گزینگویههای مطهر
https://t.me/nedayemotahar