معنی ومفهوم صبر
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت چهارم
معنی و مفهوم صبر
این موضوع، بسان نور، قابل انقسام نیست؛ اما، اینکه گفته اند: صبربه سه یاچهارنوع تقسیم می شود،ممکن است که ازجهت تفاوت در متعلق صبراست؛
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اَلصَّبْرُ ثَلاَثَهٌ صَبْرٌ عَلَى اَلْمُصِیبَهِ وَ صَبْرٌ عَلَى اَلطَّاعَهِ وَ صَبْرٌ عَلَى اَلْمَعْصِیَهِ….
الکافی : ۲/۹۱/۱۵ .
یعنی: صبر به سه قسم است؛
اول: صبرهنگام مصیبت که در بلاها واماج سختی ها، صبرباشدوانسان به غفلت مبتلا نشود.
دوم: صبر در طاعت خداست؛ که برای انجام تکالیف الهی، صبرکندوبا استقامت، به انجام طاعت خدای متعال بپردازد.
سوم: صبردرمعصیت، که به وقت گناه، صبرکند؛ واز ارتکاب گناه، خویشتن داری کند.
قسم چهارم که در بعض موارد ذکرشده؛ صبر در خوشی هاست که در تنعم و مواجهه با مواهب الهی، صبر کنیم وبه مستی و بدمستی گرایش نیابیم.
مهم، همین مورداخیر، بعداز صبردرطاعت خداست والبته همه موارد مهم هستند.
شرایط وسعه افراد، اهمیت زیاد دارند.
تا ان حد که انسان عاقل واندیشمند، بیش از دیگران به صبر پایبنداست وامر خدای به پیامبرص که
فاستقم کما امرت در ایه شریفه ذیل:
فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
سوره هود /۱۱
پس، چنان که مأمورهستی، استقامت کن و کسی که با تو به خدا روی کند، نیز استقامت کند، و تعدی نکنید که خدا به هر چه انجام دهید، آگاه و داناست.
همین معنا، افاده کند.
بحث اینکه پیامبر ص با وجود اینکه دوره رسالت، بسیار کمتر از سایر پیامبران، داشت وبیش از همه اذیت شدند؛ اشعار به این مطلب دارد؛ که، با وجود عقل کل و ادراک درحد اعلی، تحمل جهل و شرایط جامعه، دشوار وصبر وطاقت انسان، به حدلایحصی، لازم است.
اما واقعیتی که می توان، بعنوان حدس، بیان کرد؛ وجود این نعمت عظیم، در جوهره انسان، بعنوان جزئی از وجود اوست.
بگونه ای که با نقصان ان، اسباب پیری، امراض ونهایتا مرگ بدنبال خود دارد.
مواردی درصیانت از ان، بسیار موثرهستند؛ مانند: زن، فرزند، مال، علم، امنیت و….
بخصوص بحث زن ویا بطور کلی همسر که تاثیرزیاد، دارد. مواردخاص، وجود دارد، که خداوند، به طرق خاص، مانند: عفت و… مانع از اتلاف سهم انسان، از صبر می شود. اما کلیت امر، چنین است.
چگونه ممکن است، به این موضوع، تا این حد به شان و مرتبت، تردیدکنیم؟ درحالیکه خدای متعال امر به استعانت از آن دارد.
درحالی که، یک تکلیف ماباازائ درخارج، نیست؛ بلکه جوشش، از درون انسان هاست.
چقدر این موضوع، مهم است! وچقدر نسبت به ان تغافل انجام می شود!